از چه مطالبی خوشتون میاد و برای بهتر شدن وبلاگ خودتون منو راهنمایی کنین.دوستدار همتون مسافر زمان.


آمار مطالب

کل مطالب : 475
کل نظرات : 53

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 8
باردید دیروز : 1
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 93
بازدید سال : 1527
بازدید کلی : 25183

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 25183
تعداد مطالب : 475
تعداد نظرات : 53
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


f
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده :
تاریخ : سه شنبه 28 بهمن 1393
نظرات

 

 

http://s5.picofile.com/file/8171492768/mosaferezaman.apk.html

تعداد بازدید از این مطلب: 177
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10


نویسنده :
تاریخ : شنبه 25 بهمن 1393
نظرات

قيام مردم تبريز به مناسبت چهلمين روز شهادت شهداي قم(1536 هـ.ش)

 

قیام صبح روز شنبه 29 بهمن 1356

در چهلم شهدای قیام خونین طلاب قم، شهر تبریز به طور ناگهانی و غیرمنتظره ضربه ای بر سلطنت پنجاه ساله پهلوی وارد ساخت و سرمشقی شد برای مردم شهرهای دیگر ایران. کنسول امریکا در تبریز پس از قیام تبریز نتیجه گیری کرد که این قیام: «دروازه ها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی که به سادگی آرام نخواهد شد، (تکرار می شود)، نخواهد شد، باز کرد.» این مقاله نگاهی دارد به قیام تاریخی 29 بهمن 1356 مردم تبریز در چهلم قیام نوزده دی قم.

 

 

مردم متشکل از همه اقشار از آغاز صبح در تاب و تب برگزاری مراسم چهلمین روز شهدای قم خونین بودند.
حتی برخی از مردم از ساعاتی قبل از آغاز ساعت ختم در مقابل مسجد میرزایوسف آقا اجتماع کرده بودند. از همان ساعات اولیه صبح شنبه دانشجویان ، دانشگاه را به کلی تعطیل کرده بودند و به طور انفرادی روانه مسجد گردیده بودند. در این روز تمام مغازه ها، بازار، حتی نانوایی ها و بعضی از حمام ها هم تعطیل بودند. هر چه به ساعت زمان آغاز ختم نزدیکتر می شد بر جمعیت متراکم عزاداران افزوده می شد. به طوری که شمار مردم به بیش از 20 هزار نفر می رسید. (3)
اما مردم با درهای بسته مسجد و نیروهای انتظامی که مسجد را در محاصره داشتند مواجه شدند، قره باغی از سران ارتش شاه در این مورد می گوید «...البته خب، بیشتر اونطوری که احساس شد، ناشی از دستور استاندار بود که گفته بود در مساجد رو ببندند، بسته بودند، راه نداده بودند.» رئیس کلانتری 6 تبریز، سروان حق شناس، مسوول اجرای این تصمیم استاندار آذربایجان شرقی - اسکندر آزموده - بود این شخص در آزار و اذیت و شکنجه مبارزان تبریز خصوصا سرکوبی تظاهرات دانشجویان نقش فعالی داشت.

 


با افزایش جمعیت و آغاز ساعت ختم زمزمه مردم در اعتراض به بسته بودن درب مسجد بلند شد. رئیس کلانتری 6 با لحنی خشن ضمن فحاشی به مردم و اهانت به امام خمینی (ره) گفت: «در طویله بسته است و دنبال کارتان بروید». این چنین بی ادبی و اهانت گستاخانه به امام خمینی و مسجد، خانه ، خدا، چنان به غیرت مردم برخورد که خشم از چهره های آنان می بارید. جوانی از غیرتمندان تبریز - دانشجوی شهید محمد تجلا - که از سخنان توهین آمیز او به هیجان آمده بود، به سروان مزبور اعتراض نمود. افسر کلانتری مسلحانه به طرف او حمله برد. جوان سینه اش را باز کرد و گفت: «بزن» رئیس کلانتری 6 با اسلحه ای که در دست داشت قلب جوان را هدف گرفته ، شلیک نمود و جوان به شهادت رسید.
شلیک اسلحه کمری حق شناس و شهادت آن جوان همان و انفجار خشم دینی غیورمردان تبریزی همان. مردم با هر آنچه در دست داشتند از سنگ و چوب به نیروهای انتظامی که مسجد را در محاصره داشتند ، حمله ور شدند و این جرقه ، آغاز قیام شورانگیز مردم تبریز بود. (4)
مردم در حالی که پیکر اولین شهید قیام خویش را بر دست حمل می کردند، از بازار خارج گردیدند. مردمی که در راه به سوی مسجد می رفتند و دیگران به آن ها پیوستند و به راه افتادند. رهبران قیام به خوبی می دانستند که اگر قیام را به بازار محدود سازند به زودی سرکوب خواهند شد. برنامه هایی که قبلا دانشجویان مبارز تبریز در جلسات متعدد با آیت الله قاضی تدارک دیده بودند با حرکت خودجوش مردم توام شده و به اجرا درآمد.
شعارهای آغازین لحظات قیام «صلوات» و «زنده باد خمینی» بود. مردم به رهبری دانشجویان و روحانیون مبارز به چند گروه تقسیم شدند و در خیابان های مختلف حرکت کردند. مردم نواحی دورتر بازار در این روز در مساجد نزدیک به خود تجمع کرده بودند که به تظاهرات و قیام عمومی اقدام کردند. از قرار، مردم در 70 مسجد گرد آمده بودند و در دستجات منظم و منسجم با پرچم مخصوص عزاداری هیات هر محل به قیام می پیوستند. صدای رعدآسای مردم ، شهر را می لرزاند، تعداد مردم شرکت کننده به دهها هزار نفر می رسید.
اولین تاسیساتی که مورد حمله مردم واقع گردید ساختمان مرکزی حزب رستاخیز بود. هنگامی که مردم مقابل آن رسیدند با آن که رگبار گلوله به سوی مردم می بارید در مدت کوتاهی، ساختمان و تمام وسایل نقلیه آن را نابود کردند در این هنگام مردم شعار می دادند:
«رستاخیر ویران اولوب ، عاشورا برپا اولوب» (5) یکی از شاعران انقلابی تبریز در مورد ویرانی مقر حزب شاه ساخته رستاخیر و مراکز فساد در همان روز سروده است:
«مرحبا بر ضد رستاخیر، رستاخیز ما
مرحبا بر انقلاب مردم تبریز ما
در دو ساعت زیر و رو شد خانه صدها فساد
حزب رسواخیز ویرانه زرستاخیر ما»
مراکز فساد، مشروب فروشی ها، سینماها و بانکها از دیگر اهداف خشم انقلابی مردم بود که یکی پس از دیگری در هم کوبیده می شد و از بین می رفت.
کاخ جوانان که در نزدیک بازار بود به سرعت به آتش کشیده شد. در همان ساعات اولیه قیام ، رئیس شهربانی تبریز بدون هیچ اقدام دیگری عجز خود را از کنترل اوضاع ابراز نمود. اسناد لانه جاسوسی امریکا اشاره دارد که:
«تاکتیک هایی که شورشیان به کار می بردند نشانگر آمادگی کامل آنان بود. شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند.» قیام سازمان یافته مردمی تبریز در وسعتی به طول 12 کیلومتر از دانشگاه آذرآبادگان در شرق تا ایستگاه راه آهن در غرب و در عرض 4 کیلومتر از مقر حزب رستاخیر در شمال تا دو خیابان مانده به کنسولگری امریکا در جنوب گسترده شده بود. (6)
آیت الله قاضی طباطبایی در پیشاپیش صف انقلابیون تبریز صلابت و صحت قیام را صد چندان نموده بود. این پیر مرید امام خمینی در این مسیر حتی از بذل جان نیز ابایی نداشت به طوری که حتی چند بار بر روی تظاهراتی که ایشان در آن حضور داشتند آتش گشوده شد.
یکی از جوانان غیرتمند تبریز به نام قربانعلی شاکری در چهارراه دانشسرا زیر گلوله ماموران خود را به بالای مجسمه شاه رساند تا طنابی به گردن آن بیندازد و مردم آن را به زیر بکشند، اما گلوله به وی اصابت کرد و به شهادت رسید.
در محله دؤوهچی (شتربان) یعنی محله مبارز و فقیرنشین تبریز - که سابقه طولانی مبارزه داشت - نبرد سختی میان مردم و پلیس در جریان بود. نیروهای رژیم با همه وسایل موجود سعی در سرکوب مردم داشتند، گاز اشک آور و دود باروت گلوله مانند ابری آسمان را فرا گرفته بود.

 

ارزیابی قیام و نظم انقلابی آن:


در چهلم شهدای قیام خونین طلاب قم ، شهر تبریز به طور ناگهانی و غیرمنتظره ضربه ای بر سلطنت پنجاه ساله پهلوی وارد ساخت و سرمشقی شد برای مردم شهرهای دیگر ایران. (7)
کنسول امریکا در تبریز پس از قیام تبریز نتیجه گیری کرد که این قیام: «دروازه ها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی که به سادگی آرام نخواهد شد، (تکرار می شود)، نخواهد شد، باز کرد.» (8)
قیام تبریز از جنبش قم مهیب تر بود قیامی که نمونه ای درخشان از استفاده سیاسی از سنتهای شیعی بود.
در این قیام برای نخستین بار پس از قیام 15 خرداد 42 ارتش مستقیما به سرکوبی مردم پرداخت ولی اولین جلوه های پیوستن ارتش به ملت نیز در آن مشاهده گردید. تظاهرات چهلم قیام تبریز جنبه تقریبا سراسری در کشور پیدا کرد. مردم اصفهان ، شیراز، یزد، جهرم و اهواز کشته هایی دادند و مراسم چهلم آنها در 57.01.10 باعث تظاهرات و تجمع های بیشتری در داخله و توجه جدیدی در خارج به فجایع و وقایع ایران گردید.
چون این قیام با برنامه ریزی دقیق قبلی دانشجویان دانشگاه و مردم مبارز تبریز و روحانیت مبارز به رهبری آیت الله قاضی بود ، چنان گستردگی و عمقی داشت که ماموران ساواک هر چند پیشتر وضعیت شهر را غیرعادی ارزیابی کرده بودند اما از پیش بینی قیامی به این عظمت به دلیل همان برنامه ریزی دقیق آن عاجز ماندند.
هر چند قیام 29 بهمن با قهر انقلابی همراه بود ولی سران رژیم نتوانستند به مردم تبریز نسبت غارتگری بدهند.
دانشجویان نقش مهمی در نظم دادن به قیام ایفا کردند و سعی داشتند به عنوان هدایت کننده مردم، از خرابکاری بی هدف در جریان عمل جلوگیری نمایند ، و مردم را از هر گونه غارت بازدارند.
مردم به بانکها حمله می کردند اما یک ریال هم بر نمی داشتند. هر جا بانکی در طبقه زیرین خانه مسکونی قرار داشت فقط به شکستن شیشه آن اکتفا می کردند. هیچ یک از وسایل اماکن عمومی مورد تعرض واقع نشد. اتومبیل های مردم در کنار خیابان ها سالم بود ولی وسائل نقلیه دولتی و حزبی مورد حمله قرار می گرفت.
جالب آن است که به هیچ مدرسه و یا مرکز فرهنگی آسیبی نرسید.


واکنش رژیم و وابستگان آن در مورد قیام 29 بهمن تبریز:


اولین واکنش رژیم پس از برقراری حکومت نظامی موج دستگیری افراد مظنون بود. پس از پایان روز 29 بهمن ظرف 48 ساعت 621 دانشجو روانه زندان شدند.
اقدام دیگر رژیم، برکناری و تنبیه قاصران واقعه قیام مردم تبریز بود. شاه دستور داد مامورانی که در پیش بینی و جلوگیری از واقعه قصور کرده اند تنبیه شوند. 9 اسفند روزنامه رستاخیر نوشت:
«سپهبد آزموده که در زمان وقایع بهمن ماه تبریز، استاندار آذربایجان شرقی بود به تهران احضار گردید. در پی قیام مردم تبریز، رئیس شهربانی آذربایجان ، تسلیم «کمیسیون بررسی واقعه» شد. دولت کوشید تا با کنترل مطبوعات و رادیو تلویزیون تا حد مقدور آن واقعه را یک مساله بی اهمیت جلوه دهد. مسوولان حزب رستاخیر اولین طرفداران شاه بودند که در این خصوص موضعگیری کردند:
هلاکو رامبد: «عوامل آشوب تبریز معلوم نیست کی و از کدام مرز وارد ایران شده اند.» وی در روز بعد گفت: «کمونیست های شناخته شده سبب اغتشاش تبریز بوده اند.» محمود جعفریان در اجتماع اعضای حزب رستاخیز تبریز چند روز بعد از قیام اعلام کرد: «آشوبگران که تبریز را به آتش کشیدند تبریزی نبودند.»
کلماتی نظیر کمونیست های شناخته شده ، مزدوران خارجی ، مارکسیست ها، مارکسیست های اسلامی به طور خسته کننده از سوی سران رژیم در مطبوعات و رادیو تلویزیون تکرار می شد.
شاه در 8 اسفند به مناسبت روز آزادی زنان در ورزشگاه بزرگ تهران سخنرانی تندی کرد و در آن به رهبران مذهبی حمله نمود و در قسمتی از صحبت خود گفت:«سیاست حداکثر آزادی را ادامه خواهیم داد زیرا ارکان این مملکت براساس انقلاب شاه و ملت چنان قوی است که مظاهر واپسین اتحاد نامقدس سرخ و سیاه نمی تواند به آن خلل وارد کند.» (9) شاه پس از واژگون شدن تختش در کتاب پاسخ به تاریخ می نویسد: «... طبق سنن اسلامی ، والدین و دوستان شخص متوفی در چهلمین روز پس از مرگش می بایست بر سر قبر او حضور یابند ; گمان ندارم تاکنون این گونه بیشرمانه از مرگ کسی برای رسیدن به هدفهای سیاسی استفاده شده باشد.» (10) شاه به خوبی دریافته بود، آنچه کارش را خراب کرد «تاکتیک های عزاداری» بود و در این بدگویی محق است.
مهمترین اقدام تبلیغاتی رژیم ، به راه انداختن تظاهرات به اصطلاح میهنی در مقابل تظاهرات مردمی بود که حزب رستاخیز مسوول اجرای آن گشت ، ولی اجرای این نقشه با سوؤاستفاده از مقام و موقعیت آیت الله شریعتمداری انجام گرفت. از چند روز قبل عوامل ساواک و رستاخیز در شهرها و روستاهای آذربایجان به راه افتادند و همه جا شایع کردند که روز 19 فروردین جمشید آموزگار همراه آقای سیدکاظم شریعتمداری به تبریز خواهد آمد تا در جمع مردم صحبت کنند و برایشان علل ماجرای 29 بهمن 56 را روشن نمایند.
البته روشن است که شنیدن خبر حضور آیت الله شریعتمداری در تبریز چگونه می توانست مقلدان وی را به محل نمایش بکشاند و دوربین های خبرنگاران نیز گرد آمدن جمعیتی کثیر را به عنوان طرفداران شاه به ثبت برساند. در روز مقرر در بالای صحنه هم یک آخوند درباری در کنار جمشید آموزگار و جعفریان ایستاده بود تا مردم از راه دور او را همان آیت الله شریعتمداری تصور کنند. (11)
شاه از این تظاهرات نمایشی با لحن خاصی صحبت می کند که: «چند هفته نگذشته بود که نخست وزیر من آقای آموزگار برای برقراری تماس با مردم به استانها سفر کرد و سیصد هزار نفر در تبریز گرد او را گرفتند ، دقیقا در همین تبریز که شورش های ماه فوریه {29 بهمن 1356} موجب شد تا مردم درباره من و دولت من به شک بیفتند.» جمشید آموزگار پس از این تظاهرات ساختگی در جمع خبرنگاران گفت: «علت تشکیل این میتینگ این بود که مردم آذربایجان از طریق حزب رستاخیز نشان دهند که آنان که در تظاهرات 50 روز قبل شرکت کردند ، آذربایجانی نبودند، ولی از آن جا که انجام این تقاضا قبل از نوروز ممکن نبود کار به امروز موکول شد.»
اما این تظاهرات نمایشی که با سوؤاستفاده از احساسات مذهبی مردم شکل گرفته بود نه تنها شور و هیجانی نداشت بلکه بین جمعیت گرد آمده نیز زد و خوردهایی روی داد و در مجموع به قول پارسونز سفیر انگلیس در ایران : «تلاش دولت موفقیت آمیز نبود.» (12)
پس از قیام تبریز و یزد، علاوه بر اقدامات پلیسی ، کوششهایی از طریق حزب رستاخیز صورت گرفت ، یک «کمیته راهنمایی و اطلاعات» که هدف آن تشریح توطئه هایی بود که از خارج هدایت می شود تا مملکت را نابود سازد و همچنین کمیته دیگری به نام «کمیته اقدام سراسری» در پایتخت و مراکز استان ها شگل گرفت تا با اغتشاشات مبارزه نماید.
مقامات امریکایی پس از قیام تبریز در مناسبت های گوناگون حمایت کامل خود را از شاه اعلام می کردند از جمله در تاریخ 1356.12.11 ویلیام سولیوان سفیر امریکا در دربار شاهنشاهی در یکی از کلوپ های شهر سانفرانسیسکو در مورد ایران سخنرانی نمود و در آن از عدم لیاقت مردم ایران برای دادن آزادی های اجتماعی اظهار تاسف کرد: «به علت آزادی های اجتماعی در ایران بالطبع در وقایع اخیر تبریز مقامات انتظامی دخالت نکرده تا جایی که متاسفانه در تظاهرات تبریز خسارت های زیادی وارد آمده.» (13) یک هفته پس از واقعه تبریز وزیر امور خارجه ایران برای انجام مذاکراتی وارد بغداد شد. به احتمال قریب به یقین ، این سفر در رابطه با رهبری های سیاسی امام و قیام مردم قم و تبریز بود.
امام خمینی (ره) و قیام مردم تبریز امام خمینی به عنوان رهبری مبارز و پیشوایی آشتی ناپذیر که از تبعیدگاه خود بر جریان نهضت نظارت و رهبری داشت ، پس از قیام شورانگیز 29 بهمن مردم تبریز، قیامی که جرقه آغاز آن اهانت به او بود، پیامی سراسر نوید و تحسین برای مردم آذربایجان صادر نمود.
حضرت امام مردم آذربایجان را چنین مورد خطاب قرار می دهند: «سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز ، درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت عظیم خود مشت محکم بر دهان یاوه گویان زدند...»
امام خمینی در این پیام خود نه به مردم آذربایجان بلکه به مردم ایران نوید می دهد ، نوید پیروزی نهایی: «من به شما اهالی محترم آذربایجان نوید می دهم ، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور بپا خاستید و فداکاری کردید.»
با فرارسیدن اربعین شهدای قیام تبریز امام پیامی دیگر به این مناسبت صادر نمود، در گوشه هایی از این پیام آمده است:
«...کشتار بیرحمانه قم ، ایران را به هیجان آورد و تبریز را به قیام همگانی مردانه در قبال ظلم و بیدادگری نشاند و کشتار دسته جمعی تبریز ملت غیور ایران را چنان تکان داد که در آستانه انفجار است ، انفجاری که دست اجانب را به خواست خدای متعال برای همیشه قطع کند...»


بازتاب قیام


قیام گسترده مردم تبریز و قتل عام آن بازتاب وسیعی در سراسر ایران و محافل روحانی و غیرروحانی داشت. مراجع و آیات حوزه علمیه قم اولین مقامات روحانی بودند که در این خصوص با اعلامیه و تلگراف موضع گیری نمودند. اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا، جنبش مسلمانان مبارز، کنفدراسیون محصلان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، نهضت آزادی ایران نیز اعلامیه هایی نشر دادند.
نشریه «16 آذر» نشریه کنفدراسیون محصلان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور نوشت: «قیام تبریز نه فقط برگی زرین به تاریخ مبارزات ضدارتجاعی و قهرمانانه اهالی ستمکش این شهر می افزاید، بلکه لحظه ای درخشان در تاریخ پیکار خلق های میهن است.»
پس از قیام تبریز دانشجویان مبارز ایرانی مقیم کشورهای اروپایی و امریکایی دست به افشارگری زدند. در امریکا جو حاکم چنان گرایش به شاه داشت که هیچ نشریه معتبر، غیر از چند روزنامه محلی و کم تیراژ حاضر به چاپ مطالب دانشجویان نشد. روزنامه واشنگتن پست ، چند مقاله به اوضاع تبریز اختصاص داد ، نیویورک تایمز ضمن صحبت از تَرَکی که رژیم برداشته ، در روزهای بعد تعداد کشته شدگان تبریز را از 6 به بالاتر از 70 نفر رساند و توضیح داد که بلوای تبریز، بلوایی است پیچیده ، ولی ننوشت که پیچیدگی بلوا در کجا نهفته است.
تعدادی از دانشجویان مبارز ایرانی مشغول به تحصیل در برلن شرقی (پایتخت جمهوری دمکراتیک سابق آلمان) سفارت ایران را در برلن به اشغال خود درآوردند و به افشای جنایات شاه و پخش خبر مبارزه مردم تبریز پرداختند، خبر این جریان به سراسر جهان مخابره شد.
دانشجویان مقیم اتریش نیز مقارن سفر وزیر امور خارجه ایران که به دعوت صدراعظم و رئیس جمهور اتریش به آن کشور رفته بود، در خارج دانشگاه وین ، دست به تظاهراتی زدند و شعار خود را «حمام خون در ایران» قرار دادند. آنها می گفتند تعداد بسیار زیادی از مردم به خصوص از شهر تبریز ضمن تظاهرات در زدوخوردهایی که با پلیس صورت گرفت ، کشته شده اند.»
خانم «لیزترگود» از تهران طی مقاله ای در گاردین از این که نسبت به تظاهرکنندگان ضدرژیم در تبریز با ملایمت برخورد شده است ، اظهار تعجب کرده و ضمن آن به نقل از سخنان استاندار جدید آذربایجان نوشته که او سیاست خود را براساس تامین حداکثر آزادی برای مردم قرار داده است. (14)


نتایج قیام


قیام 29 بهمن تبریز مجزا و مجرد از نهضت امام خمینی معنی و مفهومی ندارد ، این قیام حلقه ارتباط قیام مردم قم و قیام حماسه آفرینان یزد و جهرم می باشد. نتایج قیام تبریز فصل مشترک حرکت مردم سراسر ایران است که به موارد زیر می توان اشاره نمود:
- رودررو قرار گرفتن مردم نه تنها با حکومت بلکه با اساس سلطنت و نهاد رژیم ، به طوری که بعد از قیام مردم قم و تبریز شعار «مرگ بر شاه » در اکثر شهرهای ایران داده می شد. بنا بر نقل برخی از منابع در تبریز بود که برای اولین بار شعار «مرگ بر شاه» شنیده شد.
مقبولیت و محبوبیت روزافزون زعامت سیاسی و مذهبی امام خمینی ، همان چیزی که رژیم را برای مقابله با آن به نشر مقاله توهین آمیز علیه امام واداشت.
افشای پوچ بودن سیاست حداکثر آزادی شاه و حقوق بشر کارتر.
دشمنی و مبارزه با امپریالیسم امریکا و عوامل وابسته به بهائیت و صهیونیسم جهانی تداوم انقلاب برگزاری مراسم چهلم قیام تبریز دست کم در پنجاه و پنج شهر کوچک و بزرگ.
آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی به مناسبت چهلمین روز شهدای تبریز مجلس بزرگداشتی روز پنجشنبه 20 ربیع الثانی مطابق با دهم فروردین 1357 از ساعت 9 الی 11 به وقت قدیم در مسجدروضه محمدیه (حظیره) اعلام کرد.
تقارن چهلم شهدای تبریز با هجوم نیروهای اسرائیل به جنوب لبنان و شهادت تعداد زیادی از مسلمانان لبنان و بازتاب گسترده آن در ایران ، ارتباط آرمانی هر چه بیشتر مردم ایران و لبنان و فلسطین را فراهم آورد.
علما و روحانیون عید سال 1357 را تحریم نمودند که: «روزی که دگرگون شود احکام خدا عید نداریم
روزی که ز مرجع شود اعلام عزا عید نداریم
روزی که هزاران نفر از حق طلبان زیر شکنجه
تبعید بود رهبر شایسته ما عید نداریم.» (15)
چهلم شهدای تبریز در شهرهای متعددی برگزار شد اما تظاهرات یزد برجستگی خاص یافت: «...با این حال این طور به نظر می رسد که خشونت های خیابانی در شهر یزد شدیدتر از شهرستان های دیگر بوده است. گزارش پلیس از تظاهرات یزد حاکی است که پس از آن که نیروهای امنیتی نتوانستند با استفاده از گاز اشک آور تظاهرکنندگان را متفرق سازند به روی آنها آتش گشود و همچنین گویا که تظاهرات شهر یزد گسترش بیشتری نسبت به سایر شهرهای دیگر داشته است». (16) و بدین ترتیب چهلم شهدا یکی پس از دیگری به مراسم های اعتراض آمیز گسترده تری تبدیل می شد. اعتراضاتی که نظام خودکامه پهلوی را در امواج سهمگین خود در هم شکست.


1- در تظاهرات اخیر دانشجویان دانشگاه تبریز که شدید بودن اعتصاب کنندگان علاوه بر ذکر عبارت «مرده باد یهودی مرگ بر اسرائیل» می گفته اند، آیت اله خمینی را می خواهیم خمینی باید برگردد.

 

پیام امام خمینی قدس سره به مردم آذربایجان


بسم الله الرحمن الرحیم


سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز. درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز. درود بر مردانی كه در مقابل دودمان بسیار خطرناك پهلوی قیام كردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گویی های او كشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز كه با نهضت عظیم خود، مشت محكم بر دهان یاوه گویانی زدند كه با بوقهای تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را كه ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است، انقلاب سفید شاه و ملت می نامند و این نوكر اجانب و خود باخته مستعمرین را نجات دهنده ملت می شمارند.

مردكی نجات دهنده كشور است كه مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم اجانب نموده و آن پول ناچیز را كه می گیرد تقدیم می كند و در مقابل آهن پاره هایی می گیرد كه هیچ دردی از ملت دوا نمی كند!! آن شخصی نجات دهنده است كه با مصونیت دادن اتباع اجانب، كشور را از حیثیت ساقط و به شكل مستعمره عقب افتاده در آورده است!!

مردكی حافظ آزادی ملت است كه در سرتاسر كشور، احدی را حق یك كلمه حقگویی و انتقاد نمی دهد و پلیس ننگینش بر سر این ملت مظلوم سایه افكنده!! شاهی عدالت گستر است كه در هر چند گاهی با قتل عام، ملتی را به عزا می نشاند!!

 

 

من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت كشیده تسلیت بگویم، با چه بیان این قتل عام های پی در پی را محكوم كنم. من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم. ولی از بوق های تبلیغاتی معلوم می شود كه جنایت های بیش از تصور ماست. با این وصف، شاه افراد پلیس را كه به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند، به محاكمه می خواهد بكشد.

خاطره ی بسیار اسف انگیز قم هنوز ما در را در رنج داشت كه فاجعه ی بسیار ناگوار تبریز پیش آمد كه هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید می دهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید كه در صدر مشروطیت برای كوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودكامگی و خودسری سلاطین جور به پا خاستید و فداكاری كردید. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاكی و قتل عام پی در پی را كه به دست این یاغی سفاك انجام می گیرد.

تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را كه اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی كند. از مجلسی كه دست نشانده شاه است، بیش از این توقع نیست. اكنون بعد از آن همه كشتار و جنایات تبریز و آن همه خونخواری های شاه، مشتی سازمانی را با كارگران مجبور با سرنیزه در گوشه كنار كشور به راه انداخته و با عربده كشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت، تظاهرات به راه انداختن می خواهند لكه های ننگ را از سر و صورت این مستبد خونخوار شستشو كنند، غافل از آن كه با آب زمزم و كوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ، رنجهای ملت و ستمكاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط كرده و در فرصتی منتشر خواهد كرد.

من اكنون كه مشغول نوشتن این «غمنامه» هستم، نمی دانم كه به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد. آیا شاه به جنایات خود ولو موقتاً خاتمه داده است یا نه؟ و یا می خواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سركوبی كند كه نفسها قطع شود؟ لكن باید بداند كه دیر شده، ملت ایران راه خود را یافته و از پای نمی نشیند تا جنایتكاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاك بگیرد.

با خواست خداوند قهار، اكنون در تمام كشور صداهای ضدِشاهی و ضدِرژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاك زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یكدل و یك جهت به پاس از مكتب حیاتبخش قرآن، آثار این رژیم ضدِ اسلامی و مروج زرشتی را محو خواهد كرد.

«اَلَیْسَ الصُبّح بقریبٍ»

اهالی معظم و عزیز آذربایجان – ایدهم الله تعالی – بدانند كه در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن كریم تنها نیستند، شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مركز روحانیت و پایگاه حضرت صادق – سلام الله علیه – و تهران بزرگ با آن ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریك شمایند. امروز شعارها در كوچه برزن هر شهر و هر ده «مرگ بر شاه» است و هر چه عمال كثیف كوشش می كنند كه جنایات را از مركز اصلی كه شاه است منحرف و به دولت یا مأموران متوجه كنند، كسی نیست كه باور كند.

عجب آن كه از قرار مسموع هیأتی از دستگاه به آذربایجان آمده است كه بی خبری شاه را از این جنایات اعلام كند و آن كس كه احتمال آن را بدهد، كی است جز سازمان ها و اعضای مجلسین كه آن ها هم احتمال نمی دهند و تظاهر به خلاف می كنند...

تعداد بازدید از این مطلب: 193
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده :
تاریخ : دو شنبه 13 بهمن 1393
نظرات

بازگشت امام خميني به میهن و آغاز دهه فجر

 

دهه فجر,دهه فجر انقلاب اسلامی,ایام‌الله دهه فجر

 

بازگشت امام خميني به میهن و آغاز دهه فجر
دهه فجر -دههٔ فجر انقلاب اسلامی به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن آیت الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.

 

-----------------------------

بازگشت امام خميني به میهن

با گسترش قيام مردم و خروج شاه از ايران، شاپور بختيار به عنوان آخرين و تنها اميد رژيم پهلوي و سردمداران غربي پشتيبان این رژیم، به عنوان نخست وزير باقي مانده بود. در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصمم‌تر مي‌شد و شعار استقلال،‌ آزادي، جمهوري اسلامي بعنوان اصلي ترين خواسته مردم در نهضت انقلابي به رهبري امام خميني مطرح مي‌شد.

 

امام خميني که شرط ورود خود را به کشور، خروج شاه، اعلام کرده بودند، با فرار شاه در 26 دي 1357، تصميم به بازگشت گرفتند. قرار بود اين رجعت تاريخي در روز پنجشنبه پنجم بهمن 1357 انجام گيرد اما بختيار، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام اين امر شد. با انتشار خبر بسته شدن فرودگاهها، مردم خشمگين به خيابان ها ريخته و با تحصن و شعارهاي کوبنده، دولت بختيار را تحت فشار شديدي قرار دادند.

 

در همين زمان رئيس شوراي سلطنت، سيد جلال تهراني،‌ در پاريس ضمن استعفا خدمت امام، اعلام کرد که شوراي سلطنت غير قانوني است. سرانجام، تحصن‌ها و تظاهرات عظيم مردم بختيار را مجبور کرد،‌ فرودگاه ها را باز کند. کارکنان اعتصابي تلويزيون اعلام کردند براي ضبط و پخش مستقيم مراسم آماده‌اند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود.

 

روز 12 بهمن 1357، پرشکوه ترين استقبال تاريخي رقم خورد و هواپيماي ايرفرانس در حوالي ساعت 9 صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبي آرام و مطمئن پس از 15 سال هجرت، پا به خاک ميهن اسلامي گذاشتند.

صدها خبرنگار و عکاس و فيلمبردار به ثبت اين رويداد تاريخي پرداختند. جمعيت استقبال کننده در طول 33 کيلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا که مقصد بعدي امام بود. بين 4 تا 8 ميليون نفر تخمين زده مي‌شد. امام از فرودگاه مستقيما به بهشت زهرا رفتند و ضمن اداي احترام به شهداي انقلاب اسلامي، سخنراني تاريخي خود را در آنجا ايراد کردند.

 

در اين سخنراني امام نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام کرده و فرمودند: «من به پشتيباني اين ملت دولت تعيين مي‌کنم.»‌ بدين ترتيب از ورود امام ده روز تاريخي که بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپري شد تا طومار رژيم پهلوي و 2500 سال استبداد شاهنشاهي براي هميشه در هم تنيده شود.

 

ایام الله دهه فجر به روایت تصویر

 

دهه فجر,دهه فجر انقلاب اسلامی,ایام‌الله دهه فجر

ایام الله دهه فجر به روایت تصویر

دهه فجر,دهه فجر انقلاب اسلامی,ایام‌الله دهه فجر

ایام الله دهه فجر به روایت تصویر

دهه فجر,دهه فجر انقلاب اسلامی,ایام‌الله دهه فجر

ایام الله دهه فجر به روایت تصویر

دهه فجر,دهه فجر انقلاب اسلامی,ایام‌الله دهه فجر

ایام الله دهه فجر به روایت تصویر

دهه فجر,دهه فجر انقلاب اسلامی,ایام‌الله دهه فجر

ایام الله دهه فجر به روایت تصویر

دهه فجر,دهه فجر انقلاب اسلامی,ایام‌الله دهه فجر

ایام الله دهه فجر به روایت تصویر

دهه فجر,دهه فجر انقلاب اسلامی,ایام‌الله دهه فجر

تعداد بازدید از این مطلب: 165
برچسب‌ها: بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر , همه زندگیم , اسد سرخی , انقلاب اسلامی , ,
موضوعات مرتبط: خبر و رسانه , ,
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 2 بهمن 1393
نظرات

 

شهادت نواب صفوي و یارانش

 

 
شهيد سيدمجتبي نواب صفوي در سال 1303ش در خاني‏آباد تهران به دنيا آمد و پس از اتمام دروس ابتدايي، به آبادان سفر کرد. سيد مجتبي سپس براي ادامه تحصيل به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آن‏جا از محضر مدرسين حوزه علميه نجف اشرف بهره‏مند گرديد. وي پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آيت‏اللَّه سيدابوالحسن اصفهاني جهت مبارزه با کجروي‏هاي کسروي به ايران آمد و با تشکيل "جمعيت فداييان اسلام" به مبارزه با بدخواهان و بدانديشان پرداخت. ترور وابستگان استعماري مانند احمد کسروي، عبدالحسين هژير، علي رزم‏آرا و حسين علاء از جمله فعاليت‏هاي سياسي اين جمعيت مي‏باشد. شهيد نواب صفوي همچنين با حکومت دکتر مصدق به خاطر عدم عمل به احکام اسلامي به مخالفت برخاست و به همين جهت در ايام نخست وزيري مصدّق، دستگير و به زندان افتاد و تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود. سرانجام اين مجاهد خستگي‏ناپذير به همراه سه تن از همرزمانش به نام‏هاي خليل طهماسبي، مظفر علي ذوالقدر و سيدمحمد واحدي در بيدادگاه رژيم پهلوي محکوم و در صبحگاه 27 دي 1334 شمسي تيرباران شده و به خيل شهدا پيوستند. بدين ترتيب پرونده ده سال فعاليت سياسي و اجتماعي جمعيت فداييان اسلام بسته شد و جنايت ديگري در پرونده سياه خاندان پهلوي ثبت گرديد. زندگي نامه وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوُا في سَبيلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ(1) سيد مجتبي تهراني معروف به نواب صفوي، در سال 1303 شمسي در خانواده اي روحاني و اصيل در خانه محقري در خاني آباد تهران قدم به عرصه ي وجود گذاشت. وي با علاقه و عشقي وصف ناشدني به روحانيت و به قصد ادامه راه آبا و اجداد خود، در اواخر سال 1320، پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه، رهسپار حوزه علميه نجف اشرف شد. شهيد از طرف مادر به سادات دُرچه اصفهان منتسب و از طرف پدر ميرلوحي است. شهيد عنوان نواب صفوي را از خاندان مادر به ارث برده است. پدر او مرحوم سيد جواد ميرلوحي، دانشمندي روحاني بود که در اثر فشار حکومت رضاخان مجبور به ترک لباس روحانيت شد، اما از طريق تصدي وکالت دادگستري همچنان به داد مظلومان مي رسيد. مرحوم سيد جواد در سال 1314 يا 15 در اثر مشاجره و درگيري لفظي با (داور) وزير عدليه ي رضاخان، غيرت علويش به جوش آمد و يک سيلي نثار وي کرد که در اثر آن سه سال به زندان افتاد. شهيد پس از ورود به نجف اشرف، بدون کوچکترين درنگي به فراگيري مقدمات پرداخت و روابط تنگاتنگي با علماي دلسوز و بيدار و مبارز از جمله صاحب کتاب جهاني و کم نظير الغدير، آيت الله علامه اميني قدس سره برقرار کرد. آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب درباره ي شهيد مي فرمايند:(2) بايد گفت که اولين جرقه هاي انگيزش انقلابي اسلامي به وسيله ي نواب در من به وجود آمد و هيچ شکي ندارم که اولين آتش را در دل ما نواب روشن کرد. اعدام انقلابي کسروي و اعلام موجوديت فداييان اسلام بعد از شهريور 1320 و فراگير شدن جنگ جهاني دوم، ايران نيز گرفتار شرايط دشواري شد، از يک طرف مورد تجاوز متفقين قرار گرفت، و از طرف ديگر سود جوياني قلم به مزد و اجير، از آزادي سوء استفاده مي کردند و از طريق ترويج فرهنگ غربي به جان مسلمانان افتاده بودند و درصدد بودند تا آنچه رضاخان از طريق زور قلدري نتوانسته بود انجام دهد، از طريق قلم و نگارش با مخدوش نمودن تاريخ اسلام انجام دهند. «احمد کسروي» از جمله افرادي بود که خط معارض و مهاجم عليه اسلام تشيع را دنبال مي کرد. او نه تنها در کتاب «شيعي گري» به روحانيت، مقدسات اسلامي، پيشوايان مذهب تشيع و امامان بحق و معصوم عليهم السلام حمله مي کرد، بلکه در کتاب هاي صوفي گري، بهاييگري، مادي گري و حتي تاريخ مشروطيت، مقدسات ديني و روحانيت را مورد حمله قرار داد. نواب با کتاب هاي کسروي در نجف آشنا شد و موجي از احساسات مذهبي و ديني وجودش را فرا گرفت. کتاب ها را نزد علما برد و از آن ها نظر خواست. همه حکم به مهدور الدم بودن نويسنده ي کتاب ها دادند. سيد در اواخر 1323، وارد تهران شد و بدون درنگ به خانه ي کسروي رفت و او را از گفتن و نوشتن سخنان توهين آميز به اسلام و ائمه ي شيعه عليهم السلام و روحانيت برحذر داشت و وقتي مطمئن گرديد که وي اصلاح پذير نيست، آماده ي اجراي حکم الهي شد. شهيد نواب در هشتم ارديبهشت 1324، در سر چهارراه حشمت الدوله به کسروي حمله کرد ولي توسط پليس دستگير و زنداني شد. بعد از آزادي از زندان، موجوديت فداييان اسلام را طي يک اعلاميه ي رسمي با جمله ي هوالعزيز و تيتر « دين و انتقام» اعلام کرد و اعدام کسروي را پيگيري نمود نواب صفوي به تدريج با جاذبه ي خود، جواناني چون شهيد سيد حسين امامي را جذب نمود و امامي در 20 اسفند 1324، بر کسروي يورش برد و او را زير ضربات اسلحه ي سرد و گرم قرار داد و چون فرشته ي قهر جانش را گرفت. فداييان اسلام و مجريان حکم الهي دستگير شدند و خبر اعدام انقلابي کسروي در همه جا منتشر شد و مردم مسلمان را غرق در شادي و سرور نمود. بعد از سال 1327، که جنبش ملي شدن صنعت نفت به اوج خود رسيد و فعاليت گروه هاي مخالف رژيم علني شد و اقليت موجود در مجلس مانع تصويب قرار داد «گس گلشاييان» گرديد، رژيم استبدادي شاه براي اين که حتي اقليت مخالفي نيز وارد مجلس نشود، توسط «هژير» دست به تقلب در انتخابات زد و به بهانه ي ترور شاه و دست داشتن آيت الله کاشاني در اين ترور، ايشان را بازداشت و به لبنان تبعيد کرد. فداييان اسلام «هژير» را اعدام انقلابي کردند و با نامزد نمودن آيت الله کاشاني و مصدق، گروه اقليت دوباره به مجلس راه يافت. با وجود اين که نواب ميانه ي خوبي با ملي گراها نداشت، اما با توجه به رهبريت آيت الله کاشاني و به منظور وحدت مبارزات اسلامي و ملي، از همگامي و همراهي با آن ها دريغ نورزيد. اعدام انقلابي رزم آرا رزم آرا نخست وزير رژيم پهلوي و دست نشانده ي انگلستان، با ملي شدن صنعت نفت به شدت مخالفت مي کرد و مي گفت که ملت ايران توانايي و لياقت اداره ي اين صنعت عظيم را ندارد و به عناوين مختلف در تصويب اين قانون در مجلس شوراي ملي کارشکني مي کرد. در روز 16 اسفند 1329 زماني که اتومبيل رزم آرا جلوي مسجد امام (شاه سابق) توقف کرد و نخست وزير جهت شرکت در ختم آيت الله فيض قصد ورود به صحن مسجد را داشت، خليل طهماسبي بي درنگ از پشت سر با شليلک سه گلوله او را از پاي درآورد و خود نيز توسط مأموران دستگير شد. او در بازجويي مي گويد: من نمي گويم سمندر باش يا پروانه باش چون به فکر سوختن افتاده اي مردانه باش بلي من طهماسبي هستم و باکي از کشته شدن ندارم، براي اين که خداي متعال مي فرمايد: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوُا في سَبيلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ پس شما اين را مسلم بدانيد کسي که شخصيتي را تشخيص داد خائن به دين و مملکت است ترس از کشته شدن ندارد. آن ها زنده اند. ما معتقد به اين حقايق هستيم.» قتل رزم آرا در دل رژيم چنان وحشتي انداخت که دولت بعدي (حسين علاء) نتوانست با ملي شدن صنعت نفت مخالفتي نمايد و مجبور به استعفا گرديد و مجلس، مصدق را به نخست وزيري انتخاب کرد. آيت الله کاشاني در مصاحبه اي در رابطه با قتل رزم آرا چنين اظهار نظر کرد: «اين عمل (هلاکت رزم آرا) به نفع ملت ايران بود و آن گلوله و ضربه عاليترين و مفيدترين ضربه اي بود که به پيکر استعمار و دشمنان ملت ايران وارد آمد» و در مصاحبه اي ديگر اظهار مي دارد: «... نخست وزير مقتول در زمان حيات خود از منافع شرکت نفت جنوب و سياست استعماري انگلستان به شدت حمايت مي کرد. چون عموم طبقات مردم ايران با تصميم قطعي و خلل ناپذيري براي کوتاه کردن دست طمع سياست استعماري نفت جنوب قيام کرده بودند، پافشاري رزم آرا براي مقاوت در مقابل افکار عمومي ملت ايران و حمايت از شرکت نفت باعث خشم شديد و عمومي مردم ايران گرديد و جواني غيور، وطن پرست و متدين از ميان مردم ايران برخاست و نخست وزير بيگانه پرست را به جزاي اعمال خود رسانيد...(3) در مرداد 1331، ماده ي واحدي به تصويب مجلس رسيد که چون خيانت حاجي علي رزم آرا بر ملت ايران ثابت گرديده، هر گاه قاتل او استاد خليل طهماسبي باشد به موجب اين قانون مورد عفو قرار مي گيرد. بدين ترتيب در 23 آبان همان سال، طهماسبي پس از دو سال و اندي از زندان آزاد گرديد.(4) آيت الله کاشاني در پي آزادي شهيد طهماسبي او را به عنوان «شمشير برّان اسلام» و «مجري اراده و افکار ملت ايران» مورد ستايش قرار داد.(5) پايان کار فداييان اسلام فداييان اسلام از راه تشکيل جلسات تفسير قرآن و اسلام شناسي بر اساس مکتب تشيع، به فعاليت خود ادامه مي دادند و پرچم سبز و سفيد خود را با کلمات زيباي «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علي ولي الله» آراسته بودند. در آن موقع در دولت حسين علاء پيوستن ايران به پيمان بغداد مطرح بود که در حقيقت ايران يکي از اقمار منطقه ي انگليس و امريکا مي شد. فداييان اسلام در 25 آبان که علاء براي شرکت در ختم مرحوم سيد مصطفي کاشاني وارد مسجد امام (شاه سابق) شد توسط مظفر ذوالقدر هدف قرار گرفت اما گلوله به او اصابت نکرد و جان سالم به در برد. در اول آذر 1334، نواب و خليل طهماسبي و عبدالحسين واحدي و جمعي ديگر از فداييان اسلام دستگير شدند و در يک محاکمه ي فرمايشي نواب، سيد محمد واحدي و مظفر ذوالقدر محکوم به اعدام و همگي در حالي که اذان مي گفتند، تيرباران شدند. جمعيت فداييان اسلام و بخصوص رهبر آن، نواب صفوي و معاون او، سيد عبدالحسين واحدي در تقويت و روي کار آمدن جبهه ي ملي و تصويب ملي شدن صنعت نفت ايران و انتخاب اعضاي جبهه ي ملي به نمايندگي مجلس بازگشت آيت الله کاشاني از تبعيد، نقش اساسي داشتند و اگر قيام مسلحانه ي آن ها نمي بود و رژيم پهلوي از اين جمعيت حساب نمي برد، هيچ يک از موارد ياد شده عملي نمي شد. نامه ي شهيد نواب صفوي به دکتر مصدق(6) شهيد قبل از کودتاي 28 مرداد 1332، در نامه اي به دکتر مصدق او را از سقوط دولت با خبر و به وي جهت اجراي احکام الهي هشدار مي دهد. «هو العزيز آقاي دکتر محمد مصدق نخست وزير پس از سلام، شما و مملکت در سخت ترين سراشيب سقوط قرار گرفته ايد. چنانچه احساس کرده و معتقد شده باشيد که نجاتبخش شما مملکت، اجراي برنامه ي مقدس پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله مي باشد و پس از تمام جريانات گذشته آماده ي اجراي احکام مقدس اسلام باشيد، قول مي دهم که شما و مملکت را به ياري خداي توانا و به برکت اجراي احکام و تعاليم عاليه ي اسلام از هر بدبختي و سقوط و فسادي حفظ نموده، به منتهاي عزت و سعادت معنوي و اقتصادي برسانم.» 8 شوال المکرم ه.ق 1372 30 خرداد ماه ه.ق 1332 شهيد از زبان همسرش خانم «نيرالسادات احتشام رضوي» چنين مي گويد: «... خدا رحمت کند، مادرش مي فرمود: نواب يک استعداد خاصي داشت... اين قدر استعدادش فوق العاده بود که سالي دو کلاس مي خواند. بعد از اين که دوران ابتدايي تمام مي شود در دبيرستان صنعتي «ايران – آلمان» شروع به درس خواندن مي کند... و در همان دوران تحصيل به نفع اسلام و عليه پهلوي مبارزه مي کند. او يک حالت مبارزه و يک روح با شهامتي داشت که عجيب بود. در همان زمان، مجلس قانوني را تصويب مي کند که نواب مخالفت مي کند و 1500 و 1600 نفر از دانش آموزان را جمع مي کند و تظاهراتي را جلوي مجلس راه مي اندازد که رژيم را وا مي دارد تا درخواست فوق را بپذيرد. اما نواب و همراهانش پذيرش زباني را کافي ندانسته، درخواست پذيرش مکتوب موضوع را مي کنند. لکن عوامل رژيم به جاي پاسخ مثبت اقدام به تيراندازي مي کنند که در نتيجه يک نفر به شهادت مي رسد... بعد از اين که ديپلم مي گيرد به آبادان مي رود وارد شرکت نفت مي شود. آن جا که کار مي کنند يکي از متخصصين انگليسي به يکي از کارگرها سيلي مي زند. آقاي نواب بسيار برانگيخته مي شود و مي گويد: واي بر شما که يک کارگر ايراني را يک انگليسي بزند و همه سکوت کنند، در حالي که آنان در کشور ما هستند و از منافع ما استفاده مي کنند، و يک عده کارگر را عليه آنان جمع مي کند. آن متخصص انگليسي مي آيد و عذر خواهي مي کند، ولي شهيد نواب مي گويد، نه خير بايد قصاص بشود، که اين امر منجر به شورش مي گردد. آن گاه تصميم مي گيرند نواب را از بين ببرند که دوستان نواب او را مخفيانه از بصره به عراق مي فرستند. نامه ي شهيد به فرزند خويش شهيد در فروردين 1334، خطاب به فرزندش مهدي، اين نامه را مي نويسد: «فرزندم مهدي عزيز: صفحه ي دلت بايد آيينه اي باشد که حقايق قرآني در آن منعکس گرديده و از آن به قلوب ديگران رسيده، محيط شما و اجتماع دور و نزديک شما را منور کند. اين قرآن و آن صفحه ي دل پاک شما. سلامي براي هميشه از دلم برايت، و محبت خدا و محمد و آلش هميشه در دلت.» پي نوشتها: 1- سوره ي آل عمران، آيه ي 169. 2- مجله ي پانزده خرداد، شماره ي 5 و 6، ص 7. 3- گذشته چراغ راه آينده است، ص 570. 4- مسايل سياسي – اقتصادي نفت ايران، دکتر ايرج ذوقي، فصل ششم، ص 261. 5- مجله ي پانزده خرداد، شماره ي 3، سال 1370، ص 36. 6- مجله ي پانزده خرداد 1373، شماره ي 17، ص 128. کتابهایی که درباره فداییان اسلام توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده: فداییان اسلام به روایت تصویر رهبری به نام نواب نواب اسطوره مهر نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران یادواره شهید نواب صفوی خاطرات احتشام رضوي خاطرات محمدمهدی عبدخدایی : مروری بر تاریخچه فدائیان اسلام جمعیت فدائیان اسلام روزنامه نبردملت جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران رسائل سیاسی- اسلامی دوره پهلوی – جلد اول خاطرات شهيد سيد محمد واحدي بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران جمعیت فداییان اسلام به روایت اسناد روزنامه صدای سمنان مقالات مرتبط: کتابشناسی شهیدان فدائیان اسلام شهید نواب صفوی و فداییان اسلام گروهها در بایگانی سفید - گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین روح‌الله حسینیان گزیده ای از کتاب یادواره شهید نواب صفوی اسنادی درباره احمد کسروی نواب نوشت ... خاطراتی از نواب و فداییان اسلام

 

تعداد بازدید از این مطلب: 216
برچسب‌ها: شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , شهادت نواب صفوی و یارانش , شهادت , نواب صفوی , همه زندگیم , اسد سرخی , ,
موضوعات مرتبط: خبر و رسانه , ,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


بگذار برایت بریزد و تمام شهرم را خیس کند! آبرویم فدای یک تار از موهایت!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود