از چه مطالبی خوشتون میاد و برای بهتر شدن وبلاگ خودتون منو راهنمایی کنین.دوستدار همتون مسافر زمان.


آمار مطالب

کل مطالب : 475
کل نظرات : 53

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 7
باردید دیروز : 1
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 21
بازدید سال : 5070
بازدید کلی : 28726

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 28726
تعداد مطالب : 475
تعداد نظرات : 53
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


f
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده :
تاریخ : دو شنبه 24 آذر 1393
نظرات
 
شهادت آيت الله دكتر محمد مفتح

زند گينامه

فعاليت هاي فرهنگي و تأليفات

مبارزات

پيام امام خميني قدس سره

Search Results

500 × 625 - m-farhangi.iut.ac.ir

 

 

 

 

 

زند گينامه

محمد مفتح در سال 1307 شمسي، در خانواده اي روحاني در همدان به دنيا آمد. پدرش مرحوم، حجت الاسلام حاج محمود مفتح، يكي از واعظان مخلص و عاشق خاندان رسالت و ولايت بود و در ادبيات فارسي و عربي تبحر فراواني داشت و اشعار زيادي در مدح و رثاي اهل بيت عليهم السلام به زبان هاي عربي و فارسي از وي به جا مانده است. او در حوزه ي علميه همدان، مدرس ادبيات فارسي و عربي بود. شهيد مفتح از كودكي در محضر پدر به فراگيري ادبيات پرداخت و پس از گذراندن دوره ي ابتدايي، جهت فراگيري معارف اسلامي به مدرسه ي «آخوند ملاعلي» وارد شد و پس از مدتي جهت استفاده از محضر اساتيد بزرگ به حوزه ي علميه ي قم مهاجرت كرد و در مدرسه ي «دارالشفاء» با جديت فراوان به كسب علوم معارف پرداخت و از محضر بزرگاني چون آيات سيد محمد حجت كوه كمره اي، بروجردي، سيد محمد محقق (داماد)، علاّمه طباطبايي صاحب الميزان و امام خميني قدس سرهاستفاده نمود.(1) و خود مدرسي بزرگ در حوزه گرديد.

در دوراني كه تبليغات استثمارگران، دانشگاه را در نظر علما كفرستان كرده بود و «تحصيل علوم جديده» را اعراض از دين و رفتن به دانشگاه را براي عالِم ننگ مي دانستند، شهيد مفتح در حالي كه در قم استادي بزرگ بود، پا به عرصه ي دانشگاه گذاشت. وي كه در حوزه ي علميه به درجه ي اجتهاد رسيده بود، در دانشگاه نيز موفق به اخذ درجه ي «دكتري» گرديد. رساله ي دكتراي وي «تحقيقي درباره ي نهج البلاغه» است كه با درجه ي بسيار خوب مورد قبول دانشگاه قرار گرفت.

فعاليت هاي فرهنگي و تأليفات

استاد مفتح، پس از گذراندن دوره ي دانشگاه، علاوه بر تدريس در حوزه، به تدريس در دبيرستان هاي قم پرداخت.

او كه توطئه استعمار را در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهي و روحاني، با همه ي ذرات وجودش حس كرده بود، ايجاد وحدت و انسجام ميان اين دو گروه را وجهه ي همت خود ساخت. مقاله اي كه ايشان در مجله ي مكتب اسلام درباره ي وحدت روحاني و دانشگاه –علي رغم جو مخالفت –نوشت، مبين تفكر شهيد در اين باره است. شهيد به لحاظ رسالتي كه بر دوش خويش حس مي كرد، ضمن مبارزه با عفريت «جهل و بي شعوري»، در دو سنگر دبيرستان و حوزه از همان آغاز سعي در روشنگري دانش پژوهان داشت و كلاس هاي خويش را مركزي براي تشكل آنان در جهت مبارزه با رژيم قرار داده بود و در اين راه به تأسيس انجمن اسلامي دانش آموزان –با همياري شهيد بهشتي –همت گمارد.

مبارزه با رژيم را نه تنها در تضاد با تحصيل علم نمي ديد، بلكه آگاهي و با سواد شدن را يكي از ابعاد مبارزه مي دانست و در كنار بالا بردن سطح مبارزه ي طلاب و دانش آموزان، سعي در بالا بردن سطح آگاهي عقيدتي آن ها داشت.

در زمان تحصيل و تدريس، حاشيه اي بر «اسفار» ملاصدرا، نوشت. كه سومين حاشيه بر اين كتاب است. هم چنين كتابي به نام «روش انديشه» در علم منطق به رشته ي تحرير در آورد كه به عنوان كتاب درسي در حوزه و دانشگاه، براي بالاترين سطح منطق استفاده مي شود. ترجمه تفسير مجمع البيان هم يكي از تأليفات اين شهيد عالي مقام است.

شهيد در جهت ايجاد تشكل و سازمان دادن به طلاب و فضلا دست به تشكيل مجمعي به نام «جلسات علمي اسلام شناسي» زد كه اين مجمع فعاليت وسيعي را به منظور شناساندن چهره ي اصلي اسلام در جامعه آغاز كرد. در اين جلسات كه زير نظر استاد تشكيل مي شد، فضلا و نويسندگان حوزه ي علميه كتاب هايي را كه در زمينه هاي مختلف اسلام شناسي نوشته بودند، ارايه مي كردند و پس از نقد و اصلاحات ضروري، با مقدمه اي كه استاد بر آن مي نوشت، به چاپ مي رسيد. ساواك كه پي به نقش مؤثر اين مجمع در شناساندن اسلام راستين برده بود، آن را تعطيل كرد. اين مجمع تنها موفق به چاپ 10 جلد كتاب گرديد كه كتاب هاي زير از آن جمله است:

1-اسلام پيشرو نهضت ها. 2- با ضعف مسلمين دنيا در خطر سقوط. 3- شيعه و زمامداران خودسر. 4- جهان بيني و جهان داري علي (عليه السلام). 5- دعا عامل پيشرفت يا ركود. 6- ره آوردهاي استعمار. 7- همسران رسول خدا. 8- زيارت ما 9- خرافه. 10- حقيقت.

استاد در زمان تحصيل و تدريس خود در حوزه با نوشتن مقالات مختلفي در مجلات مكتب تشيّع، مكتب اسلام، معارف جعفري و ... سعي در گسترش فرهنگ اصيل و انقلابي شيعه در سطح وسيع جامعه داشتند.

مبارزات

در سال هاي 1340تا 1342، سخنراني هاي او در شهرهاي مختلف و روشن ساختن مواضع نهضت اسلامي در افشاي چهره ي رژيم پهلوي بسيار مؤثر بود و به لحاظ اثر عميقي كه اين سخنراني ها در ميان توده ها داشت، بارها توسط ساواك تعطيل شد و هر بار اين تعطيلي با دستگيري و آزار ايشان همراه بود.

شهيد مفتح بعد از تبعيد امام قدس سره مبارزات خود را شدت بخشيد و با سفر به استان خوزستان سعي در افشاي ماهيت رژيم و شناساندن نهضت امام قدس سره به مردم داشت و ساواك كه با دستگيري هاي متعدد و ممنوع المنبر كردن ايشان نتوانسته بود كاري از پيش ببرد، ورود ايشان را به شهرهاي خوزستان ممنوع اعلام كرد.

محبوبيت و مقبوليت عامه ي شهيد در ميان طلاب و دانش آموزان، موجب شد كه او را از آموزش و پرورش اخراج و در سال 1347، به نواحي بد آب و هواي جنوبي ايران تبعيد كنند و هنگامي كه دوران تبعيد ايشان به پايان رسيد، از بازگشت او به قم جلوگيري كردند. به ناچار شهيد مجبور به اقامت در تهران شد. اقامت در تهران سرآغاز فصل نويني در زندگاني سياسي وي گرديد، دانشكده ي الهيات او را دعوت به همكاري كرد. شهيد با اميد فتح سنگري ديگر و گشودن جبهه اي ديگر براي مبارزه با رژيم و نيز شوق همكاري با استاد مطهري كه در اين دانشكده مشغول تدريس بود، دعوت دانشكده را پذيرفت و بدين ترتيب زندگي و فعاليت هاي ايشان در تهران آغاز شد.

در تهران، علاوه بر تدريس در دانشكده و بسط زمينه هاي همكاري با استاد شهيد مطهري، بنا به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران، به اقامه ي نماز جماعت در اين مسجد همت گمارد. سخنراني هاي ايشان در مسجد دانشگاه در ترغيب نسل روشن فكر و تحصيل كرده به اسلام اثر به سزايي داشت.

شهيد در حسينيه ي ارشاد نيز مشغول فعاليت هاي علمي –تبليغي و سخنراني بود كه بعد از تعطيلي اين حسينيه توسط ساواك، با قبول امامت جماعت مسجد جاويد در سال 1352، هسته ي ديگري ايجاد كرد تا خلا به وجود آمده را پر نمايد. در اين مسجد كتابخانه تشكيل داد و كلاس هاي دروس اعتقادي، فلسفي، تفسير قرآن، نهج البلاغه و ... داير كرد.

مسجد جاويد تبديل به دژ مستحكمي براي انقلاب گرديد و با استقبال فراوان دانشجويان و افراد تحصيل كرده مواجه شد. سرانجام بعد از گذشت يك سال و نيم در سوم آذر 1353، پس از سخنراني حضرت آيت الله خامنه اي، مسجد جاويد مورد هجوم ساواك قرار گرفت و تعطيل شد و شهيد هم دستگير و به زندان افتاد. بعد از آزادي از زندان، رژيم ديگر اجازه فعاليت در مسجد جاويد را به ايشان نداد. استاد، امامت مسجد قبا را در نزديكي حسينيه ي ارشاد پذيرفتند و در جلسه اي كه با حضور افرادي نظير مرحوم آيت الله طالقاني، استاد شهيد مطهري و ... براي تنظيم برنامه هاي مسجد داشتند، مسجد را «قبا» نامگذاري كردند. تا «قبايي» در ظلمت كده ي قريش گردد و آغازگر هجرتي در قيام خونبار امت مسلمان.

مقارن با رمضان 1356، كه به دليل تغيير تاكتيك دولت استكباري امريكا، رژيم پهلوي نيز شعارهايي چون «فضاي باز سياسي» را مطرح كرد. استاد شهيد به افشاي ماهيت خائنانه اين شعار پرداخت و با استفاده از ضعف رژيم، اقدام به تشكيل جلساتي در مسجد قبا كرد كه براي اولين بار در تاريخ معاصر ايران با حضور جمعيتي بيش از 30 هزار نفر برگزار مي شد. شهيد در عيد فطر همان سال با برگزاري نماز با شكوه عيد فطر در قيطريه –كه با استقبال بي نظير مردم تهران رو به رو شد –اركان رژيم پهلوي را به لرزه در آورد. ايشان در خطبه هاي نماز براي اولين بار نام امام خميني قدس سره را آشكار بر زبان جاري كرد و رهبري امام را مورد تأكيد قرار داد.

مبارزه ي شهيد تا رمضان سال 1357، كه نهضت مردم مسلمان به رهبري امام قدس سره اوج گرفته بود، همچنان ادامه داشت. ايشان بعد از نماز عيد فطر با تأكيد بر رهبري بي چون و چراي امام امت روز پنجشنبه 16 شهريور 1357، را به عنوان تجليل از شهداي ماه رمضان تعطيل اعلام كرد. در اين روز راه پيمايي بزرگي عليه رژيم انجام گرفت كه زمينه ساز راه پيمايي 17 شهريور گرديد، كه توسط رژيم پهلوي به خاك و خون كشيده شد و جمعه ي خونين نام گرفت.

در بهمن 1357، جهت بازگشت امام قدس سره استاد شهيد به همراه ديگر هم رزمان، كميته ي استقبال از ايشان را تشكيل دادند تا مقدمات ورود پيروزمندانه رهبر و مراد خويش را به نحو شايسته فراهم نمايند.

شهيد مفتح با تشكيل شوراي انقلاب از طرف امام قدس سرهبه عضويت اين شورا درآمد. بعد از پيروزي انقلاب براي تشكيل كميته هاي انقلاب اسلامي فعاليت چشمگيري كرد و خود سرپرستي كميته ي منطقه4 تهران را به عهده داشت. آخرين مسؤوليت شهيد، سرپرستي دانشكده ي الهيات و عضويت در شوراي گسترش آموزش عالي كشور بود كه به نحو شايسته در اين سنگرها انجام وظيفه نمود و در طي اين دوران همچنان مسؤوليت امامت جماعت مسجد قبا را نيز بر عهده داشت.

سرانجام آيت الله مفتح، پس از عمري تلاش و جهاد مستمر و خستگي ناپذير در راه تبليغ دين، در ساعت 9 صبح روز 27 آذر 1358، به همراه 2 پاسدار جان بركف، شهيدان جواد بهمني و اصغر نعمتي، هنگام ورود به دانشكده ي الهيات، توسط عناصر منحرف گروهك فرقان هدف گلوله قرار گرفتند و به فيض عظيم شهادت نايل آمدند. پيكر مطهر آن عالم رباني پس از برپايي مراسم با شكوه تشييع، در صحن مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام در قم به خاك سپرده شد و اين روز به مناسبت فعاليت هاي چشمگير اين شهيد والامقام در راه تحقق وحدت بين حوزه و دانشگاه « روز وحدت روحاني و دانشجو» نامگذاري شد.

پيام امام خميني قدس سره به مناسبت شهادت دكتر مفتح(2)

بسم الله الرحمن الرحيم

انا لله و انا اليه راجعون

آن گاه كه منطق قرآن آن است كه ما از خداييم و به سوي او مي رويم و مسير اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولياي خدا –عليهم السلام –شهادت را يكي از ديگري به ارث مي بردند و جوانان متعهد ما، براي نيل شهادت در راه خدا درخواست دعا مي كرده و مي كنند، بدخواهان ما كه ا زهمه جا وامانده، دست به ترور وحشيانه مي زنند، ما را از چه مي ترسانند؟ امريكا خود را دلخوش مي كند كه با ايجاد رعب در دل ملت كه سربازان قرآنند، مي تواند وقفه اي در مسير حق و عقب گردي از جهاد مقدس در راه خدا ايجاد كند، غافل از اين كه ترس از مرگ براي كساني است كه دنيا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدي و جوار رحمت ايزدي بي خبرند. اينان از كوردلي، صحنه هاي شورانگيز ملت عزيز و شجاع ما را در هر شهادتي، پس از شهادتي كه در پيش چشمان خيره ي آنان منعكس است، نمي بينند. «صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم˚لا يَعقِلُون» اينان مي بينند كه هزار و سيصد سال بيشتر از صحنه ي حماسه آفرين كربلا مي گذرد و هنوز خون شهيدان ما در جوش و ملت عزيز ما در حماسه و خروش است.

جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقاي مفتح و دو نفر پاسداران عزيز اسلام رحمة الله عليهم به فيض شهادت رسيدند و به بارگاه ابديت بار يافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفريدند و آتش نهضت اسلامي را افروخته تر و جنبش قيام ملت را متحرك تر كردند. خدايشان در جوار رحمت واسعه ي خود بپذيرد و از نور عظمت خود بهره دهد. اميد بود از دانش استاد محترم و از زبان علم او بهره ها براي اسلام و پيشرفت نهضت برداشته شود و اميد است، از شهادت امثال ايشان بهره ها برداريم. من شهادت را بر اين مردان برومند اسلام تبريك و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسليت مي دهم.

سلام بر شهيدان راه حق

روح الله الموسوي الخميني

شهيد مفتح كه توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهي و روحاني، از هم را با تمام وجود احساس كرده بود، ايجاد وحدت ميان اين دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد و در كنار آموزش و تدريس و تربيت نيروهاي جوان به مبارزه با رژيم پهلوي پرداخت
در سال‌هاي 1340 تا 42، سخنراني‌هاي او در شهرهاي مختلف در روشن ساختن مواضع نهضت اسلامي و افشاي چهره رژيم پهلوي بسيار مؤثر بود كه با آگاهي ساواك اين جلسات تعطيل و ايشان دستگير و مورد آزار و اذيت ساواك قرار گرفت. محبوبيت و مقبوليت شهيد مفتح در ميان طلاب و دانش‌آموزان موجب شد كه او را از آموزش و پرورش اخراج و در سال 1347، به نواحي بدآب و هواي جنوبي ايران تبعيد كنند و بعد از سپري شدن مدت تبعيد نيز از ورود ايشان به قم جلوگيري به عمل آمد و ايشان با اقامت در تهران به تدريس از دانشكده الهيات مشغول شد. ايشان به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان امامت جماعت مسجد دانشگاه را عهده‌دار شد. سخنراني‌هاي ايشان در مسجد دانشگاه در ترغيب نسل روشنفكر و تحصيل كرده به اسلام اثر بسزايي داشت. شهيد مفتح همچنين در حسينيه ارشاد نيز به فعاليت‌هاي تبليغي و علمي مي‌پرداخت و پس از تعطيلي اين حسينيه بوسيله ساواك، ايشان با قبول امامت مسجد جاويد در سال 1352، هسته ديگري از دانشجويان و روشنفكران را به دور خود جمع نمود. در آذر 1353 مسجد جاويد مورد هجوم ساواك قرار گرفت و شهيد مفتح نيز دستگير و زنداني شد.
ياد و خاطره نماز عيد فطر سال 1357 كه در قيطريه تهران و با استقبال بي‌نظير مردم تهران به امامت شهيد مفتح انجام شد در تاريخ انقلاب هميشه مي‌درخشد. در خطبه‌هاي اين نماز، شهيد مفتح براي اولين بار نام امام خميني را آشكارا بر زبان جاري و رهبري امام را مورد تأكيد قرار داد و روز پنجشنبه 16 شهريور را به عنوان تجليل از شهداي نهضت تعطيل اعلام كرد كه زمينه‌ساز راهپيمايي 17 شهريور و وقايع جمعه سياه گرديد. شهيد مفتح با تشكيل شوراي انقلاب از سوي امام به عضويت اين شورا درآمد.
سرانجام اين شهيد بزرگوار در روز 27 آذر 1358، هنگام ورود به دانشكده الهيات،‌ توسط گروهك فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به فيض عظيم شهادت نائل آمد.
اين روز به مناسبت فعاليت و مجاهدت اينشهيد بزرگوار در راه تحقق وحدت ميان حوزه و دانشگاه، روز وحدت روحاني و دانشجوناميده شده است.

 

 

روز وحدت حوزه ودانشگاه

روز وحدت حوزه و دانشگاه از یادگارهای ارزشمند امام بزرگوار ماست. این مسئله هم مثل همه تدابیر و تصمیم‌های مهمی که در راه جریان صحیح و اسلامی جامعه ما، آن حکیم عالی مقام و آن انسان والا و بصیر مطرح کردند، یکی از برکات وجودی ایشان بوده و هست و ان‌شاءالله خواهد بود.

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با طلاب و دانشجویان 28/9/69

مرحوم شهید مفتح، علاوه بر این‌که یک روحانی برجسته و فداکار و روشنفکر و آشنای به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت وجود داشت؛ و آن قدرت ارتباط‌گیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند ... تصادفی هم نیست که روز اتحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه روز شهادت ایشان قرار داده شده است، چون انصافا حلقه وصلی بود متناسب با چنین خصوصیتی. خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد و آن شهادت بود. شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای متعال بندگان صالح خود – از جمله این بنده صالح – را از این اجر محروم نکرد؛ امیدواریم درجاتش روزبه‌روز عالی باشد.

خطبه نماز جمعه 26/9/78

وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف، و هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه امام، جامعه پیشاهنگ، جامعه الگو حرکت نمایند.

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیری از طلاب حوزه‌های علمیه و دانشجویان دانشگاه را به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه 28/9/69

طلّاب جوان و عزیز و زحمتکش و قانع و مومن در حوزه‌های علمیه و نیز دانشجویان عزیز، این جوانان، این فرزندان و این جگرگوشه‌های ملت، این بهترین و پاکترین عناصر جامعه ما در دانشگاهها؛ باید در خط اسلام و در جهت عظمت کشور و بلند کردن پرچم اسلام و بیدار کردن ملتهای عالم و روح بخشیدن به این دنیای مرده بوسیله دستهای استکباری، درس بخوانند و کار و تلاش کنند تا مطمئن شوند که فردای ایران اسلامی، به مراتب از امروز بهتر خواهد بود. این هدف شماست. این هدف وحدت حوزه و دانشگاه است.

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و طلاب 28/9/69

گرامی باد یاد شهید گرامی و عزیزمان مرحوم دکتر مفتح. حلقه اتصال حوزه و دانشگاه

29/9/68

وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی حرکت پابه‌پای علم و دین

29/9/68

طلّاب و دانشجویان قدر یکدیگر را بدانند، با یکدیگر آشنا و مرتبط باشند، احساس بیگانگی نکنند، احساس خویشاوندی و برادری را حفظ کنند و روحانیون در دانشگاهها عملاً – قبل از قولاً – کوشش کنند که نمونه‌های کامل عالم دین و طلبه علوم دینی را به طلّاب و دانشجویان ارایه بدهند و نشان بدهند که هر دو نسبت به یکدیگر؛ با حساسیت مثبت و با علاقه همکاری می‌کنند، این همکاری و وحدت حوزه و دانشگاه است.

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیری از دانشگاهیان و طلّاب 29/9/68

یاد امام، یاد پیشروان انقلاب، یاد شهدای بزرگوار و یاد صحنه‌های پرشور انقلاب و جنگ تحمیلی را چه در دانشگاه، چه در حوزه و

چه در محیطهای کار و زندگی، زنده نگه دارید.

از بیانات مقام معظم رهبری در روز ملی مبارزه با استکبار 11/8/73

ما دو نهاد اصیل دانشجویی داریم. یکی متوجه به کسب علوم مربوط به فهم و تبلیغ دین و نوآوری در مباحث دینی و نوآوری در فهم مسایل روز و حادث شونده در زندگی است که این حوزه است و کارش عبارت است از تحقیق در مسایل دینی و فراگرفتن احکام الهی در همه شؤون زندگی، آن هم نه فقط در آنچه که مربوط به کُنج محراب یا خانه است بلکه در قلمرو وسیع زندگی بشر، این گروه این را باید یاد بگیرند، احکام جدیدش را تحقیق کنند، ناخالصی‌ها و ناسره‌ها را از آن بزدایند و آن را با زبان مناسب در هر جامعه‌ای و هر زمانی و هر مخاطبی به رساترین شکل ممکن به مخاطبین برساند. این وظیفه آن نهاد حوزه‌ای است و اسمش حوزه علمیه است. یک نهاد دانشجویی دیگر داریم که این نهاد ناظر است به اداره امور زندگی مردم منهای مسایل مربوط به دین، مردم معاش دارند، کسب دارند، راه دارند، ساختمان دارند، جسم دارند، شناسایی‌های گوناگون لازم است. تحقیق در امور زندگی مردم لازم است علوم مختلف و انواع و اقسام دانشها، برای بهتر کردن و راه انداختن زندگی مردم، وجود دارد. این نهاد هم مشغول فراگیری این دانشهاست که اینها را فرا بگیرد... و آنها را برای پیاده شدن در جامعه آماده کند. تحقیقات نو، دنیایی را جذب کند و خودش به نوبه خود، تازه‌هایی در این دانشها بیافریند و به بشریت عرضه کند. این هم یک نهاد دانشجویی دیگر. حالا اگر هر دوی این نهادهای دانشجویی خوب کار کنند و با هم رابطه متقابل دوستانه و از خود دانستن یکدیگر داشته باشند معنایش این خواهد شد که این جامعه، هم دینش، هم دنیایش آباد خواهد شد. آنها جهتگیری زندگی او را تصحیح میکنند و اینها حرکات زندگی او را تسهیل می‌کنند. آنها فکر و ذهن و روح او را آنچنان که از زشتی‌ها و نادرستی‌ها می‌آلایند که بفهمد به کجا باید حرکت کند و اینها وسیله این حرکت را به دست او می‌دهند تا حرکت کند.

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان (روز وحدت حوزه و دانشگاه24/9/72

در نظام اسلامی، علم و دین پابه‌پا حرکت کنند. هدف حوزه دانشگاه یعنی این. ... دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین. مؤسسه علم و دین یک مؤسسه است و علم و دین با همند. این مؤسسه دو شعبه دارد، یک شعبه حوزه‌های علمیه و شعبه دیگر دانشگاه‌ها. باید این دو با هم مرتبط و خوشبین باشند، با هم کار کنند از همدیگر جدا نشوند و از یکدیگر استفاده کنند.

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با طلاب و دانشجویان 29/9/68

حوزه و دانشگاه، دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین.

تعداد بازدید از این مطلب: 170
موضوعات مرتبط: خبر و رسانه , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده :
تاریخ : دو شنبه 24 آذر 1393
نظرات

Search Results

135 × 101 - tebyan.net
 
 
 
 
 
 
 
شرح مناسبت:
۲۵ آذر ماه با شعار «بدون پژوهش و مطالعه تصميم گيري نكنيم» موفقيت روزافزون علم در شناخت جهان هدفدار و قانونمند كه با تكيه بر ابتكارات خلاقيت هاي به وديعه نهاده شده از سوي خداي متعال در وجود بشر و بهره برداري از قدرت شگرف انديشه آدمي صورت گرفته، فضاي زندگي جديدي را براي انسان ها به ارمغان آورده است. اين فضاي جديد و اين تمدن نوظهور كه خود برخاسته از تعاملات عميق ميان تمدني و ميان فرهنگي است، موجد خواست ها، نيازها، انديشه ها مسائل و مشكلاتي است كه به نوبه خود توسعه علم و انديشه را مي طلبند.در اين مسير انديشه هاي ژرف در قالب پژوهش هاي بنيادين صورت بحث پذير به خود مي گيرند و دستمايه انجام پژوهش هاي كاربردي مي شوند تا خواست ها و نيازها را پاسخ گويند و راه حل هاي بهتر و بيشتري براي مسائل و مشكلات جوامع بشري پيشنهاد كنند و همين جاست كه نقش موثر و سهم به سزاي بخش تحقيقات در روند تحولات جوامع آشكار مي شود.تحولات زندگي بشر در قرن بيستم نشان از گسترش روز افزون اهميت علم و تحقيق داشت، به ويژه در نيمه دوم اين قرن كشورهاي صنعتي و در حال توسعه با آگاهي از نقش پژوهش در خلق فن آوري و شتاب دهي براي توسعه، عمده توجه خود را مصروف تقويت و ارتقاي بخش تحقيق نموده اند. از اين روست كه مي توان گفت بين پيشرفت بخش تحقيق و شتاب توسعه فراگير و پايدار در هر كشور ارتباط مستقيم برقرار است.اكنون در ابتداي قرن بيست و يكم قرار داريم و بايد خود را براي چالش هاي فراروي آماده كنيم. كشور ما در آستانه اين قرن با مشكلات عظيم اقتصادي مواجه است، تورم، بيكاري، تركيب جمعيتي جوان، وابستگي به درآمد نفت و نوسان در تصميم گيري ها سياست گذاري هاي مديريتي تنها موارد اوليه فهرست اين مشكلات عظيم اند. تجربه نشان داده است كه يافتن راه حل هاي پايدار براي مشكلات عظيم اقتصادي مستلزم تعريف و ارائه الگو و مدل توسعه ملي سازگار با فرهنگ، تاريخ و خصوصيات نهادي در هويت هر ملت است. اين مهم بدون انجام پژوهش هاي گسترده و مبتني بر اصول علمي، و صرفاً با اهداف كاملاً كاربردي دست نيافتني است. نقش پژوهش در توسعه همه جانبه پايدار چنان برجسته و انكارناپذير است كه مي توان آن را بدون ترديد نيروي محرك توسعه در همه حوزه ها اعم از فرهنگ، اقتصاد، سياست و جامعه دانست. اما علي رغم اعتراف و اذعان نسبت به اهميت مقوله پژوهش، اين حوزه با دشواري هاي ساختاري و عملكردي فراواني مواجه است.به طور عمده اهم مشكلات مقوله تحقيق در كشور عبارت اند از:۱- مسايل فرهنگي:به جرأت مي توان گفت تحقيق در سطوح گوناگون كشور ما جزيي از فرهنگ نيست. نه در حوزه سياست و اقتصاد و فرهنگ و جامعه و نه در سطح عامه مردم و خواص و مديران و سياستگذاران و تصميم سازان و تصميم گيران و مجريان، فرهنگ تحقيق وجود ندارد. اين امر البته خود ناشي از دلايل متعددي است كه مهم ترين آنها عدم احساس نياز به تحقيق به دليل وجود وابستگي و انحصارات و عدم وجود رقابت از بعد كيفيت و هزينه در همه حوزه ها و سطوح است.نكته قابل توجه آنكه، علي رغم تعدد مسائل مبهم و ناشناس در كشور و عليرغم وجود مشكلات متعدد در زمينه هاي گوناگون اجتماع، ‌پرسشها و سؤال هاي تحقيقاتي مورد نياز كشور هنوز بدرستي احصا و تبيين نشده اند و با اين حال متاسفانه پژوهش هاي انجام گرفته و در حال انجام كشور بيشتر با تكيه بر فرم صورت مي پذيرد تا تكيه بر محتوا و بيشتر هدف است تا ابزار.۲- مشكلات مالي:از جمله سطح نازل سهم تحقيقات در توليد ناخالص ملي، سطح نازل سرمايه گذاري بخش خصوصي در فعاليت هاي تحقيقاتي و سطح نازل بهره برداري از ظرفيت هاي انساني، مالي و فيزيكي تحقيقاتي.۳- ضعف مديريت:اين مشكل گسسته بودن رابطه آموزش، تحقيقات و صنعت، حاكميت قوانين دست و پاگير اداري و مالي، ناكارآيي در مديريت علمي، ‌عدم تمركز در سياستگذاري، تمركز زدايي در اجرا، ‌عدم توجه به اولويت ها و نيازهاي تحقيقاتي، ضعف جامع نگر، ابتلا به روزمرگي، فقدان نگرش آينده نگر، فقدان نظام نظارت و ارزيابي بر روند توسعه تحقيقات در كشور و مسايلي از اين دست تجلي مي يابد.۴- ضعف ارتباطات:كه وجه مشخصه آن نامطلوب بودن ارتباطات ميان بخش تحقيقات با اقتصاد، سياست، فرهنگ و جامعه، ضعف ارتباط با دنياي پوياي علم و فن آوري، ‌ضعف مفرط پايگاه هاي اطلاعات و نظام اطلاع رساني و مانند آن است.۵- ضعف نيروي انساني:كه در آن مي توان به كمبود تعداد محققان، تساهل و كم كاري در ابداع و توليد دانش و تحمل نكردن مشكلات براي نيل به نتيجه تحقيق،‌ سطح نازل دانش روز در ميان محققان و پژوهشگران، ضعف جايگاه معنوي و اجتماعي محققان و موارد مشابه اشاره كرد. آنچه در روزگار ما در حكم كيمياست، فرهيخته اي درد آشنا، رسانه شناس و متفكر است كه از عبوديت نظريه ها و آرا و ديدگاه هاي مسلط غربي در حوزه رسانه، همزمان با شناخت كامل آنها رهيده باشد و عقلانيت جاري و ساري در فرهنگ و سنن و رسوم اين ملت را به درستي بشناسد و دغدغه او حل مشكلات فرهنگي كشور و به ويژه ارتقاي رسانه ها به جايگاه در خور باشد.
منبع : http://www۲.irib.ir/occasions/
آیات و روایات متناسب :
روز پژوهش
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقولُ : تَذاكُرُ العِلمِ بَينَ عِبادِي مِمّا تَحيي عَلَيهِ القُلُوبُ المَيِّتَةُ ، إذا هُمُ انتَهَوا فيهِ إلي أمري
خداوند مي‏فرمايد : بحث علمي ميان بندگانم ، چون به من بينجامد ، دل‏هاي مرده با آن زنده مي‏شود
عوالي اللآلي ، ج ۴ ، ص ۷۸ .
امام علي‏عليه السلام :
اُنظُر إلي ما قالَ و لاتَنظُر إلي مَن قالَ
به گفته بنگر نه به گوينده آن
غررالحكم و دررالكلم ، ح۵۰۴۸ .
امام علي‏عليه السلام :
مَن أكثَرَ مُدارَسَةَ العِلمِ لَم يَنسَ ما عَلِمَ و استَفادَ ما لَم يَعلَم
هر كه بحث علمي بسيار كند ، آموخته هايش را از ياد نمي‏برد و آنچه را كه نمي‏داند ، فرا مي‏گيرد
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۸۹۱۶ .
امام علي‏عليه السلام :
لافِقهَ لِمَن لايُديمُ الدَّرسَ
آن كه آموختن را استمرار نمي‏بخشد ، از درك دانش بي‏نصيب است
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۱۰۵۵۲ .
امام علي‏عليه السلام :
لاعَمَلَ كَالتَّحقيقِ
هيچ كرداري مانند پژوهش نيست
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۱۰۴۸۳ .
امام علي‏عليه السلام :
فَضلُ فِكرٍ و تَفَهُّمٍ أنجَعُ مِن فَضلِ تَكرارٍ و دِراسَةٍ
بسيار انديشيدن و فهميدن ، سودمندتر است از تكرار بسيار و درس گرفتن
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۶۵۶۴ .
امام علي‏عليه السلام :
عَلَيكُم بِالدِّراياتِ لابِالرِّواياتِ
بر شما باد به فهميدن ، نه نقل كردن
ميزان الحكمه ، ح ۳۳۵۵ .
امام علي‏عليه السلام :
كُلُّ وِعاءٍ يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ إلاّ وِعاءَ العِلمِ فَإنَّهُ يَتَّسِعُ
گنجايش هر ظرفي با آنچه در آن نهند ، تنگ مي‏شود ، جز ظرف دانش كه [هر چه در آن نهند] گسترش مي‏يابد
نهج البلاغه ، حكمت ۲۰۵ .
امام باقرعليه السلام :
تَذاكُرُ العِلمِ دِراسَةٌ و الدِّراسَةُ صَلاةٌ حَسَنَةٌ
گفت‏وگوي علمي درس است ، و درس نمازي نيكو است
الكافي ، ج ۱ ، ص ۴۱ .
تعداد بازدید از این مطلب: 171
موضوعات مرتبط: خبر و رسانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده :
تاریخ : دو شنبه 17 آذر 1393
نظرات
شهادت آیت اللّه دستغیب سومین شهید محراب به دست منافقان. (1360 ه ش)




 

مولود عاشورایی

در عاشورای سال 1332 ق(که برابر بود با 1292 خورشید)، در کانون گرم و صمیمی خانواده ای شیرازی کودکی چشم به جهان گشود که پدر بزرگوارش مرحوم، سید محمد تقی دستغیب، به سبب عشق وافری که به حضرت سیّد الشهدا، اباعبدللّه الحسین علیه السلام ، داشت و نیز به دلیل مقارن بودن زمان ولادت این کودک با ایّام جان سوز شهادت امام حسین علیه السلام ، نام او را«عبدالحسین» برگزید؛ بدان امید که این مولود عاشورایی در آینده از رهروان و پاسداران واقعی خط سرخ شهادت باشد.

خاندان دستغیب

خاندان دستغیب از جمله خاندان های معروف شیرازند که حدود چهار قرن پیش وارد این شهر شده اند. نسب این خاندان با 32 واسطه به زید شهید فرزند امام سجاد علیه السلام می رسد. همواره در طول تاریخ این خاندان در علم و تقوا زبانزد بوده است و عالمان بسیار بزرگی از این خانواده برخاسته اند که از جمله آنهاست: سید حکیم دستغیب(متوفای 1077)، میرزا ابوالحسن دستغیب(متوفای 1300) و سید محمدتقی دستغیب، پدر بزرگوار مرحوم آیت اللّه سیّد عبدالحسین دستغیب که از مراجع عالی قدر تقلید در استان فارس بودند که عمری را در تبلیغ معارف اسلامی و خدمت به مردم این خطه سپری کردند.

دوران تحصیل

شهید دستغیب تا دوازده سالگی تحت نظر پدر بزرگوارش، نخست در مکتب به فراگیری قرائت قرآن، نصاب الصبیان، گلستان سعدی و سایر کتاب های رایج آن دوره پرداخت. آن گاه در محضر پدر بزرگوارش به تحصیل مقدمات علوم اسلامی مشغول گشت، ولی هنوز بیشتر از یازده بهار از زندگی او سپری نشده بود که از نعمت وجود پدر محروم شد. شهید دستغیب علی رغم مشکلات لحظه ای از تحصیل علوم اسلامی دست برنداشت. وی در شیراز از حوزه درس استادانی چون آیت اللّه ملاعلی اکبر ارسنجانی و مرحوم ملااحمد دارابی بهره های فراوان برد و به این ترتیب دوره مقدمات و سطح حوزه را در زادگاه خود به پایان رساند او هم زمان با پایان دوره سطح، در یکی از مساجد شیراز به امر تبلیغ و بیان احکام اسلامی و ارشاد مردم مشغول شد.

هجرت به نجف اشرف

شهید دستغیب، با آغاز واقعه کشف حجاب، با این حرکتِ رضاخان به مبارزه پرداخت. عوامل نظامْ افشاگری ها و حملات شجاعانه این روحانی جوان و غیور را تحمل نکردند و او را بارها به زندان بردند. امّا چون هیچ یک از تهدیدهای دولتْ مرحوم شهید دستغیب را از انجام دادن وظیفه بازنداشت، در نهایت آن چنان او را تحت فشار قرار دادند که مجبور شد به نجف اشرف سفر کند. آیت اللّه دستغیب خود در این باره می گویند: در زمان رضاخان ما را چند بار زندانی کردند. بعد فشار آوردند که لباس روحانیّت را باید کنار بگذاری و از جرگه روحانیت باید بیرون بروی. 24 ساعت مهلت دادند که خود را خلع لباس کنم. بنده ناچار به نجف اشرف رفتم و این کار در نوع خود وسیله خیری شد تا از محضر بزرگان آن روزِ حوزه استفاده کنم.

تحصیل در نجف اشرف

در سال 1314 ش آیت اللّه شهید دستغیب در نتیجه فشار عوامل رضاخان عازم نجف اشرف شد. در طول هفت سال اقامت در جواز بارگاه پرفیض حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام با جدیّت تمام به ادامه تحصیل و تهذیب مشغول شد و به مراتب علمی و معنوی بالایی دست یافت و در همان سنین جوانی به اخذ درجه اجتهاد از مراجع بزرگ آن زمان نایل آمد. استادان معروف ایشان در نجف اشرف عبارت بودند از: آیت اللّه سیدابوالحسن اصفهانی، آیت اللّه آقاضیاء عراقی، آیت اللّه سید باقر اصطهباناتی، شیخ محمّدکاظم شیرازی و مرحوم آیت اللّه میرزاعلی آقای قاضی تبریزی.

چگونگی بازگشت به ایران

آیت اللّه دستغیب پس از پشت سر نهادن مراتب و مدارج بالای علمی و استفاده از محضر بزرگان سیر و سلوک، در سال 1321 ش، به دنبال توصیه های استادش مرحوم آیت اللّه شیخ محمدکاظم شیرازی، عازم شیراز شد. نقل می کند روزی مرحوم شیخ محمدکاظم شیرازی پس از پایان درس خطاب به آیت اللّه دستغیب می فرمایند:«آقای دستغیب، یکی از علما خواب خوبی برای شما دیده است. بهتر است شما به شیراز برگردید». او در این دوره سخت مشغول تکمیل تحصیلات و آموختن معارف اسلامی بود و قرائن هم نشان می داد که در صورت ماندن در نجف به مراتب بالای فقهی دست می یافت. با این همه پیشنهاد استادش را پذیرفت و با انگیزه خدمت به اسلام و مسلمین به شیراز برگشت و ابتدا در مسجد طالبیون به اقامه جماعت و تبلیغ و ارشاد مشغول شد و سپس در مسجد جامع عتیق به فعالیت پرداخت. به سبب برخورداری از شایستگی های علمی و معنوی، طولی نکشید که انسان های مستعد زیادی گرد او جمع شدند و وی با درس های اخلاق و تفسیر به تربیت و پرورش آنان پرداخت.

مبارزات سیاسی قبل از انقلاب

آیت اللّه دستغیب مبارزات سیاسی را از زمان روی کار آمدن رضاخان شروع کردند. او در مسئله کشف حجاب با سخنرانی ها و بیان احکام مربوط به حجاب مبارزه را شروع کرد و در ماجرای مخالفت رضاخان با روحانیان در استان فارس در صف اوّل مبارزات بود. در زمان اجرای برنامه های ضداسلامی نظام شاه، با تمام وجود به مبارزه با نقشه های استعماری و تهاجمات فرهنگی دشمن می پرداخت و هنگام حضور عوامل اسرائیل در ایران به افشاگری و روشنگری در مورد خطر صهیونیزم مشغول شد. آن گاه که امام خمینی رحمه الله در سال 1341 مبارزه با شاه را علنی ساخت، آیت اللّه دستغیب با تمام وجود از امام رحمه الله و اهدافش پشتیبانی کرد و بارها به سبب پشتیبانی جدّی از نهضت امام خمینی رحمه الله به زندان رفت. در ماجرای جشن هنر شیراز ـ که از سوی دربار با بودجه ای بسیار هنگفت و به صورت بسیار وقیح اجرا می شد ـ به مخالفت برخاست و درباره تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی، با صراحت کامل و در حضور بیش از ده هزار نفر مردم اعلام کرد:«تاریخ شاهنشاهی تاریخ غیر اسلامی و حرام است» و مردم را تشویق به از بین بردن این تاریخ کرد و سرانجام آخرین بار به دلیل اعتراض به جنایات نظام در ماجرای 17 شهریور به زندان افتاد و با اوج گیری مبارزات اسلامی ملت مسلمان ایران از زندان آزاد شد.

فعالیت های پس از انقلاب

پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، آیت اللّه دستغیب به عنوان نماینده امام و امام جمعه شیراز در استان فارس مشغول خدمت شدند و تا آخرین روزهای عمر مبارکشان در سنگر مقدس نماز جمعه به دفاع از انقلاب اسلامی و احکام و ارزش های اسلامی پرداختند. در ماجرای تدوین قانون اساسی به عنوان اولین نماینده مردم استان فارس به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شدند در توطئه لیبرال ها و خط نفاق ـ که بنی صدر و گروهک های منافقین در اوایل انقلاب پیش آوردند ـ آیت اللّه دستغیب از طریق دفاع از ولایت فقیه با تمام وجود به مبارزه با آنها پرداخت. با تحمیل جنگ از طرف استکبار به ملت مسلمان ایران، آیت اللّه دستغیب، به کمک رزمندگان و تشویق جوانان، به مقابله با استکبار مشغول می شود و جنگ تحمیلی را بزرگ ترین و مهمّ ترین مسئله انقلاب اسلامی معرفی می کند و لحظه ای از کمک به جبهه های و مهاجران و مجاهدان جبهه دریغ نمی ورزد.

تالیفات آیت اللّه دستغیب

شهید دستغیب در ایام تحصیل و تدریس و تبلیغ احکام اسلامی، از نگارش و تالیف نیز غفلت نکردند. لذا آثار فراوانی از ایشان به جامانده است که هر یک از آنها در تقویت ایمان و اعتقادات توده های مردم، به ویژه نسل جوان، بسیار مفید است. از جمله این آثار است:

گناهان کبیره در 2 جلد؛ قلب سلیم؛ استعاذه؛ صلاةُ الخاشعین؛ خطبه های شعبانیه؛ داستان های شگفت؛ توحید؛ معاد؛ بندگی راز آفرینش؛ 82 پرسش؛ اخلاق اسلامی؛ معارض از قرآن؛ معراج؛ زندگانی صدیقه کبری. در کل، مجموعه آثار مرحوم دستغیب را بالغ بر بیش از 55 کتاب ذکر کرده اند. خصوصیت عمده کتاب های ایشان افزون بر سادگی و روانی، این است که بر اساس نیازهای اخلاقی و اجتماعی جامعه تدوین شدْ. و بلحاظ محتوا مورد اعتماد است.

خدمات فرهنگی و اجتماعی

مرحوم شهید دستغیب پس از بازگشت از نجف اشرف تا زمان شهادتشان خدمات فرهنگی و اجتماعی فراوانی انجام دادند. ایشان علاوه بر برگزاری مجالس شکوهمند به مناسب اعیاد و وفیات اولیای دین و وعظ و ارشاد مردم، بناهای دینی و رفاهی و آموزشی فراوانی را تعمیر یا بنیان گذاری کردند که از جمله آنهاست:

1. تعمیر و بازسازی مسجد جامع عتیق شیراز؛ 2. بازسازی مدرسه علمیّه حکیم دستغیب؛ 3. تاسیس حوزه علمیه آیت اللّه دستغیب؛ 4. تأسیس مسجدالرضا؛ 5. تاسیس مجتمع خاتم الاوصیا؛ 6. ساختن مساجد امام حسین و روح اللّه و فرج آل رسول و مسجد المهدی؛ 7. احداث شهرک برای مستضعفان که پس از شهادت ایشان به شهرک شهید آیت اللّه دستغیب معروف شد.

شهادت آیت اللّه دستغیب

آیت اللّه دستغیب پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین به آرزوی همیشگی خود، یعنی فیض شهادت، نائل آمد. وی در ساعت 25:11 روزجمعه 20 آذرماه 1360، در حالی که برای برگزاری نمازجمعه عازم مصلی بود در بین راه به دست منافقی کوردل به شهادت رسید. پس از تشییع باشکوهی پیکر مطهرش در آرامگاه خاندان دستغیب در جنب مرقد مطهر سیدمیراحمد به خاک سپرده شد. بدین ترتیب این عالم پرهیزگار همانند جدّ بزرگوارش حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام ، پس از آن که بر اثر عداوت منافقان بدنش قطعه قطعه شده بود با چهره و بدنی تکه تکه شده به دیدار محبوب خود شتافت. روحش شاد و راهش پررهرو باد.

پیام حضرت امام خمینی رحمه الله در شهادت آیت اللّه دستغیب

حضرت امام خمینی رحمه الله رهبر کبیر انقلاب در پیامی، شهادت آیت اللّه دستغیبی را چنین تسلیت گفتند:«شهادت برای فرزندان اسلام و ذریّه پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله وسلم و اولاد فاطمه علیهاالسلام و یادگاران حسین علیه السلام در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی غیر عادی و پدیده ای غیر معهود نیست ... دستغیب را که معلم اخلاق و مهذّب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود، با جمعی از همراهانش به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابر جنایت کار زمان ایفا کردند، به گمان آن که به ملّت رزمنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه هدف به سستی بکشانند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی ملّتِ متعهد به اسلام و کشور، مصمم تر و در صحنه حاضرترند؟ ... این جانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناک را بر حضرت مهدی، ارواحنا له الفدا، و ملت شجاع ایران و اهالی معظم استان فارس و خانواده آن شهید تسلیت می گویم».

قسمتی از پیام مقام معظم رهبری در شهادت شهید دستغیب

«این حادثه خونین برای آن مجاهد خستگی ناپذیر، مایه اجر و افتخار است و برای دست های پلید و جنایت کاری که این خون پاک را بر روی زمین ریختند، موجب روسیاهی و رسوایی و ننگ ابدی است. او از نخستین کسانی بود که در سخت ترین شرایط نام امام امّت را بر زبان جاری ساخت و با دستگاه ظلم وجور به مبارزه پرداخت. این چهره پارسا و پرهیزکار در بهترین بخش از عمر پربرکتش، بی اعتنا به زخارف دنیوی، همّت و نیروی خود را در راه استقرار حاکمیّت اللّه صرف کرد و به یاد خدا دلخوش بود ... چهره معظم و دوست داشتنی این مرد خدا محبوب ترین چهره در میان مردم فارس و مورد احترام عمیق مردم در سراسر ایران بود. هفتاد سال زندگی همراه با طهارت و تقوا و سال ها صرف عمر در راه اسلام و انقلاب از این مرد بزرگوار چهره ای ساخته بود مورد علاقه و احترام مردم ...».

رمز پیروزی

آیت اللّه شهید دستغیب همواره رمز پیروزی را وحدت کلمه در بین آحاد مردم و مسئولان می دانستند. ایشان در این باره می فرمایند:«ای ملتی که با وحدت کلمه برای خدا قیام کردید! چگونه خدا شما را رها خواهد کرد؟ شما حتما غالب و پیروزید و دشمن مغلوب و مقهور است، به شرط آن که اسلحه تان را زمین نگذارید. مبادا وحدت کلمه را از دست بدهید. تا کنون چه قدر خدا شما را یاری کرده است؟ با این همه دشمن، چگونه شما را نگه داشته است؟ تنها حربه این ملّت در برابر آمریکا وحدت کلمه است. این اسلحه ملت، ظهورش در نمازجمعه است».

گل پرپر

گشت هم چون گل ز جور خار پرپر، دستغیب شد چوشاه کربلا صدپاره پیکر دستغیب
یک دُر پرارج زیبا بود و از جور عدو دُر شکست و شد دو صدیاقوت احمر دستیغب
چون شهیدان سرافراز زمین کربلا گشت از کشته شدن قدرش فزون تر دستغیب
چون علیِّ عالی اعلی به هنگام نماز گشت در راه خدا در خون شناور دستغیب
این زمین گنجایش چون او بزرگی را نداشت رفت از این خاکدان تا عرش اکبر دستغیب
همچو جدّ اطهرش سر حلقه آزادگان در ره عشق خدا بگذشت از سر دستغیب
در میان فرقه روحانیانِ باصفا بود شمع مسجد و محراب و منبر دستغیب

ابوالقاسم ساجدی

Search Results

  1.  
     
    448 × 410 - rasaam.net
تعداد بازدید از این مطلب: 167
موضوعات مرتبط: خبر و رسانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده :
تاریخ : دو شنبه 17 آذر 1393
نظرات

تاریخچه شوراي عالي انقلاب فرهنگي


شوراي عالي انقلاب فرهنگي و دغدغه فرهنگ
پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در بهمن 1357 و به‌دنبال آن استقرار نظام جمهوري اسلامي به‌جاي نظام ستم‌شاهي پهلوي، تغيير و تحول بنياديني را در عرصه‌هاي گوناگون اجتماعي به وجود آورد، چراكه تحول در نظام از طريق تحول در بنيادها و ساختارها تحقق مي‌يابد. در اين راستا مقوله «فرهنگ» از جايگاه ويژه و پايگاه ممتازي برخوردار بوده، به‌طوري كه تصور تغيير در نظام بدون تغيير در فرهنگ حاكم بر آن، تصوري ناموجه است. 
صدور پيام نوروزي امام خميني «ره» را در اول فروردين 1359، بايد نقطه عطفي در تاريخ انقلاب فرهنگي دانست. ايشان در بند «11» اين پيام بر ضرورت ايجاد «انقلاب اساسي در دانشگاه‌هاي سراسر كشور»، « تصفيه‌ى اساتيد مرتبط با شرق و غرب» و « تبديل دانشگاه به محيطي سالم براي تدوين علوم عالي اسلامي» تأكيد كردند.
پس از تعطيل رسمي دانشگا هها در خردادماه، امام خميني «ره» در 23/3/59 فرماني را مبني بر تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي صادر نمودند كه در قسمتي از فرمان ايشان آمده است: 
«مدتي است ضرورت انقلاب فرهنگي كه امري اسلامي است و خواست ملت مسلمان مي‌باشد، اعلام شده است و تاكنون اقدام مؤثري انجام نشده است و ملت اسلامي و خصوصاً دانشجويان با ايمان متعهد نگران آن هستند و نيز نگران اخلال توطئه‌گران كه هم‌اكنون گاه‌گاه آثارش نمايان مي‌شود و ملت مسلمان و پايبند به اسلام خوف آن دارند كه خداي نخواسته فرصت از دست برود و كار مثبتي انجام نگيرد و فرهنگ همان باشد كه در طول مدت سلطه رژيم فاسد كارفرمايان بي‌فرهنگ، اين مركز مهم اساسي را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه اين فاجعه كه مع‌الاسف خواست بعضي گروه‌هاي وابسته به اجانب است، ضربه‌اي مهلك به انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي وارد خواهد كرد و تسامح در اين امر حياتي، خيانتي عظيم بر اسلام و كشور اسلامي است.»
در اين فرمان، حضرت امام به عده‌اي از اساتيد حوزه‌ها و دانشگاه‌ها مأموريت دادند تا ستادي تشكيل دهند و از افراد صاحب‌نظر و متعهد، از ميان اساتيد مسلمان و كاركنان متعهد و با ايمان و ديگر قشرهاي تحصيلكرده، متعهد و مؤمن به جمهوري اسلامي براي تشكيل شورايي دعوت كنند و براي برنامه‌ريزي رشته‌هاي مختلف و خط‌مشي فرهنگي آينده دانشگاه‌ها، براساس فرهنگ اسلامي انتخاب و آماده سازي اساتيد شايسته، متعهد و آگاه و ديگر امور مربوط به انقلاب آموزشي - اسلامي اقدام نمايند. 
ستاد انقلاب فرهنگي طبق فرمان امام (ره) ملزم بود كه در برخورد با مسائل دانشگاهي فعاليت‌هاي خود را بر چند محور متمركز كند:
- تربيت استاد و گزينش افراد شايسته براي تدريس در دانشگاه‌ها، 
- گزينش دانشجو،
- اسلامي كردن جو دانشگاه‌ها و تغيير برنامه‌هاي آموزشي دانشگاه‌ها، به صورتي كه محصول كار آنها در خدمت مردم قرار گيرد.
در شهريور ماه سال 62 با توجه به نظر امام خميني (ره) مبني بر لزوم ترميم و تقويت ستاد و به‌خصوص حضور مسئولين اجرايي در آن و به دنبال پيشنهاد و تكميل ستاد انقلاب فرهنگي از طرف رئيس جمهور وقت (حضرت آيت الله خامنه‌اي)، امام امت برخي از مسئولين اجرايي مانند نخست وزير، وزراي فرهنگ و آموزش عالي و فرهنگ و ارشاد اسلامي و دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهي را به تركيب ستاد اضافه نمودند.
با بازگشايي دانشگاه‌ها و توسعه مراكز آموزشي و گستردگي فعاليت ستاد انقلاب فرهنگي ضرورت تقويت اين نهاد بيش از پيش احساس شد، به‌طوري حضرت امام (ره) در آذر 1363 براي دومين بار ستاد انقلاب فرهنگي را ترميم كردند و به اين ترتيب شوراي عالي انقلاب فرهنگي با تركيبي جديد تشكيل شد. در بخشي از اين فرمان آمده است: 
«خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي، ملي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينه‌ها در سطح كشور آن چنان محتاج تلاش و كوشش است كه براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق ريشه‌دار غرب مبارزه كرد. اينك با تشكر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگي براي هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح كشور، تقويت اين نهاد را لازم ديدم بدين جهت علاوه بر كليه افراد ستاد انقلاب فرهنگي و رؤساي محترم سه قوه، حجج اسلام آقاي خامنه‌اي، آقاي اردبيلي و آقاي رفسنجاني و همچنين جناب حجت‌الاسلام آقاي مهدوي كني و آقايان سيدكاظم اكرمي وزير آموزش و پرورش و رضا داوري و نصرالله پورجوادي و محمدرضا هاشمي را به آنان اضافه نمودم.»
سومين دوره شوراي عالي انقلاب فرهنگي به سال 1375 برمي‌گردد. رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه‌اي (مدظله‌العالي) در تاريخ 14/9/75 با صدور پيامي ضمن تعيين تركيب جديد اعضاي شوراي عالي بر اهميت جايگاه و وظايف خطير آن نيز تأكيد نمودند، در اين پيام آمده است:
«شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه با تدبير حكيمانه امام راحل عظيم‌الشأن به جاي ستاد انقلاب فرهنگي پديد آمد، نقش فعال و مؤثري را در عرصه‌هاي امور فرهنگي كشور به‌خصوص دانشگاه‌ها ايفا كرد و بركات زيادي از خود به‌جاي گذارد. اكنون با پيشرفت كشور در كار سازندگي و گسترش دامنه نياز به دانش و تخصص و لزوم فراگيري علوم و فنون و پرورش محققان و نوآوران و استادان و متخصصان كارآمد، اهميت اين بخش از مسائل فرهنگي تأكيد مضاعف يافته است. توسعه دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها و ديگر مراكز آموزش و آموزش عالي كه پاسخ طبيعي به آن نياز است و افزايش چشمگير كميت دانشجويي، به‌نوبه خود تكاليف تازه‌يي را بر عهده مسئولان امور فرهنگي كشور مي‌گذارد كه برتر از همه آنها اولاً كيفيت بخشيدن به مايه‌هاي علم و تحقيق در اين مراكز و ثانياً پرداختن به تربيت معنوي دانشجويان و هدايت فكر و عمل آنان است.»
در بخشي ديگر از اين پيام، ضمن اشاره به هجوم فرهنگي همه‌جانبه دشمنان به ارزش‌هاي اسلامي و فرهنگ اصيل ملي و باورهاي مردم آمده است:
«همه اين حقايق مهم و هشدار دهنده، مسئولان فرهنگي كشور را به تدبيري برتر و اهتمامي بيشتر و تلاشي گسترده‌تر فرا مي‌خواند و به ويژه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را كه در جهاد ملي با بي‌سوادي و عقب‌ماندگي علمي و تبعيت فرهنگي، در حكم ستاد مركزي و اصلي است، به تحرك و نوآوري و همت‌گماري برمي‌انگيزد.»

همچنين مقام معظم رهبرى در تاريخ 25/11/81 با توجه به پايان يافتن دوره مسئوليت اعضاى حقيقى شوراى عالى انقلاب فرهنگى، اعضاى جديد را براى يك دوره سه ساله منصوب كردند.
معظم‌له در تاريخ 15/2/86 نيز اعضاى جديد اين شورا را انتخاب نمودند.
به‌اين ترتيب شوراي عالي انقلاب فرهنگي وارد مرحله جديدي از حيات تشكيلاتي خود شد. در اين مرحله، شوراي عالي انقلاب فرهنگي موظف گرديد در رأس فعاليت‌هاي خود به نقشه جامع علمي كشور، مهندسي فرهنگي و تحول و نوسازي نظام آموزشي پرداخته و با سياستگذاري‌هاي اصولي زمينه را براي پيدايش جامعه‌اي بهره‌مند از حيات طيبه الهي فراهم سازد.
 دوره جدید شوراى عالى انقلاب فرهنگى از تاريخ 17/3/90 شروع شد و مقام معظم رهبرى با انتصاب آقايان جنتى و حبيبى به عنوان اعضاى افتخارى، معاون علمى و فناورى رئيس جمهور، وزير ورزش و جوانان و رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات را نيز به اعضاى حقوقى شوراى عالى افزودند و براى اعضاى جديد شوراى عالى انقلاب فرهنگى با تعيين اولويت‌هاى برنامه‌اى حكم صادر نمودند.

Search Results

  1.  
     
    840 × 560 - mafakhernaein.ir
     

 
تعداد بازدید از این مطلب: 154
موضوعات مرتبط: خبر و رسانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده :
تاریخ : یک شنبه 9 آذر 1393
نظرات

پیام انجمن ندای معلولین ایران
به مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین

بنام خدا
انسانیت به روح است نه به جسم
وقتی نفس ناطق انسان قوی باشد،باکی از این نیست که جسمش علیل باشد.انسان به روح ، انسان است.   ما درنوابغ عالم داشتیم اشخاصی که نابینا بودند ولی نابغه بودند و اشخاصی که معلول بودند ولی از علما و نوابغ بودند، از فلاسفه بودند. شما هیچ غم نداشته باشید که از یک پا یا یک دست   یا چشم معلول هستید.
من انشاءالله راجع به خواسته های شما به مقامات مسئول سفارش می کنم.
( ازفرمایشات بنیانگذارکبیرانقلاب اسلامی ایران. تاریخ ۷/۱۲/۵۷ .مدرسه علوی درجمع معلولین)

انجمن ندای معلولین ایران ضمن گرامیداشت (۱۲ آذر) روز جهانی معلولین و سپاسگزاری از مسؤلین محترم نظام جمهوری اسلامی ایران در مجلس، دولت و بخشهای سیاستگزاری کشور که وظیفه خود    می دانند موضوع خدمت به معلولین و رفع مشکلات متعدد آنها را بعنوان یک وظیفه انسانی و در راستای برابری فرصتها برای افراد دارای معلولیت و جانبازان به دور از دیدگاههای ترحیمی  ( منفی ) و تلاش می نمایند.

ازآنجا که یکی از اهداف تعیین روز سوم دسامبر به عنوان روز جهانی معلولین ضرورت رسیدگی به مسائل و مشکلات معلولین و ارتقاء سطح زندگی آنها بوده و باید دولتها توجه داشته باشند که با اجرای قوانین و منطبق سازی قانونهای موجود با استانداردهای جهانی بگونه ای عمل نمایند که معلولین از حداقل رفاه و معیشت برخوردار گردند و زمینه های لازم را در جهت برابری فرصتها و دسترسی به امکانات آموزشی ،اشتغال ، مسکن ، حمل ونقل عمومی و … همانند سایر شهروندان داشته باشند.
انجمن ندای معلولین ایران انتظار دارد مسؤلین بخشهای مختلف دولت از جمله وزارت محترم رفاه و تامین اجتماعی و سازمان بهزیستی بعنوان اصلی ترین سازمانهای حمایتی اهتمام جدی به رفع مشکلات معلولین داشته باشند.
ـ همهء ارگانها و سازمانهای ذیربط بنحوی برنامه ریزی کنند که در طول سال موضوع رسیدگی به  مسائل و مشکلات افراد دارای معلولیت بطور برجسته در اذهان عمومی قرار بگیرد و اطلاع رسانی کافی برای رفع مشکلات آنها بشود ، نه فقط  در روز جهانی معلولین .
ـ قطعاً برنامه های مرسوم برای گرامیداشت روز جهانی معلولین از قبیل برگزاری جشنها و سمینارها و … در ۳۱ استان کشور که خلاصه می شود به پرداختهای کلان جهت اجرای برنامه های همایشی و موسیقی و اجاره سالنها و پذیرائی مختصر که در سر جمع ممکن است  بالغ     بر چند صد میلیون تومان هزینه گردد؛

ـ بهتراست با این مبالغ  نسبت به سازماندهی خدمات  توانبخشی و توانمند سازی افراد دارای معلولیت اقدام شود ، و یا هر استان مبلغ مربوط به جشنها را در جهت آموزشهای فنی ـ حرفه ای به نوجوانان وجوانان معلول هزینه نماید که انشاءالها نتیجه مفید و مطلوبتری در پی داشته باشد.
ـ با توجه به مطالب فوق از یک سو و هدف اصلی که رضایتمندی گروههای هدف از خدمات دولت می باشد قطعاً در  صور ت رفع مشکلات و دستیابی معلولین به اشتغال ، آموزش ،مسکن و رفاه نسبی، جشنها و مراسم هایی توسط سازمانهای مردم نهاد بصورت خود جوش مانند سایر مراسم ها و اعیاد ملی حتماً مورد توجه قرارگرفته و انجام خواهد شد. و دستگاههای ذیربط رسیدگی به امورات افراد دارای معلولیت و غیره میتوانند گزارش عملکرد وپیشرفتهای حاصله را از طریق رسانه های گروهی ، روزنامه ها و غیره… باطلاع عموم برسانند.
انتظارات معلولین : شعارها را به عمل تبدیل کنیم .
۱ـ آموزش، اشتغال، معیشت پایدار
۲ـ برابری فرصتها ، حفظ کرامت انسانی و اشتغال پایدار
۳ـ به حقوق شهروندی افراد دارای معلولیت احترام بگذاریم
۴ـ برابری فرصتها برای جانبازان و معلولین ، نشانه احترام به کرامت انسانهاست
۵ـ مناسب سازی محیط های شهری، اداری، تجاری ، فرهنگی ، ورزشی، برای استفاده معلولین و جانبازان بخشی از حقوق مدنی و شهروندی آنهاست.

تعداد بازدید از این مطلب: 192
برچسب‌ها: مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , رمناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , مناسبت گرامیداشت روز جهانی معلولین , اسد سرخی , همه زندگیم , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , اسد سرخی , بزرگداشت , عاشقانه های زندگی , عاشقانه های زندگی , ,
موضوعات مرتبط: خبر و رسانه , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده :
تاریخ : یک شنبه 9 آذر 1393
نظرات

12آذر سال روز تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران

«... ما يك قانون اساسي خودماني درست كرديم. اين دست پخت مردمي كه از ميان شما برخاسته اند نواقصي دارد. اما بايد در موقع عمل و تجربه عيني شناسايي شود و به همان طريق كه خود قانون اساسي تصويب شد، متمم آن هم پس از گذشت چند سال كه نواقص مشخص شده است با همان كيفيت تدوين و تصويب شود...»

 

جملات فوق بخشي از بيانات شهيد دكتر بهشتي نايب رئيس مجلس خبرگان قانون اساسي است كه پس از پايان كار تصويب قانون اساسي در سال ۶۰بيان داشته است.همين ديدگاه ها و نظرات باعث شد كه مجموعه نظام سالها  بعد در اواخر عمر امام(ره)، تصميم به بازنگري در قانون اساسي بگيرند.

 

 از آن جا كه قانون اساسي قبلي تدبيري را در اين جهت نينديشيده بود، عده اي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي عالي قضايي از امام(ره) تقاضاي بازنگري در قانون اساسي را نمودند كه ايشان هم در ۲۴ارديبهشت ۶۸در نامه اي به رئيس جمهور وقت، هيأتي متشكل از ۲۰نفر از رجال مذهبي و سياسي و پنج نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را مأمور بازنگري و اصلاح قانون اساسي نمود. هرچند كه امام(ره) در خرداد همان سال رحلت فرمودند اما روند اين اصلاح و اقدامات اين شورا كماكان ادامه يافت و پس از نظر مساعد آيت ا... خامنه اي  به عنوان رهبر انقلاب، فرمان همه پرسي براي اين اصلاحات صادر و مردم در تاريخ ۶مرداد ۶۸به اين اصلاحات رأي مثبت دادند. به مناسبت سالگرد اين واقعه مهم، مروري مختصر به روند شكل گيري قانون اساسي و سپس اصلاحات سال ۶۸خواهيم داشت. 

 

 

تاريخچه قانون اساسي

 

قانون اساسي متضمن كليه قواعد و مقررات مربوط به قدرت، انتقال و اجراي آن است. حدود آزادي فرد در برابر قدرت و حد و مرز اعمال تشكيلات حاكم در برخورد با حوزه حقوق فردي در قانون اساسي تعيين مي شود. قانون اساسي به مفهوم مادي آن در همه جوامع تكامل يافته يافت مي شود؛ اما به عنوان يك سلسله اصول و قواعد مدون زير لواي يك متن رسمي و به عنوان يك قانون برتر، دستاورد نهضتي است كه در مغرب زمين در پي انقلاب صنعتي در جهت قانون سازيجوامع به وقوع پيوست. هدف اصلي اين حركت، پايان دادن به خودسري حكام و تأمين آزادي هاي فردي بود. اين جنبش از ايالات متحده آمريكا در سال ۱۷۸۷م آغاز گرديد و در سال ۱۷۹۱م با انقلاب فرانسه به اوج خود رسيد.

 

در جهان اسلام، نخستين حركت درزمينه قانون خواهي و تكيه بر حقوق اساسي به نام تنظيماتخوانده مي شود و در عهد سلطان عبدالمجيد عثماني(۱۸۳۹-۱۸۶۱) منجر به تنظيم امور دولت بر اساس جديد گرديد. اولين قانون اساسي در مشرق زمين در سال ۱۸۷۶م (۱۲۹۳ق) در عهد سلطان عبدالحميد عثماني(۱۹۰۹-۱۸۷۶) به نام مشروطه  توسط مدحت پاشا و جمعي از متفكرين با هدف تلطيف حكومت مطلقه سلطنتي به وسيله مشروطه  كردن آن به مراعات قانون اساسي نوشته شد. اين قانون كه اهم اصول آن از قوانين اساسي غربي اخذ شده است، نظام سياسي را سلطنتي موروثي پارلمان محصور در آل عثمان ترسيم كرده و قواي حاكم را به دو قوه مقننه و اجراييه تقسيم مي كند. سلطان مقامي مقدس و غيرمسئول است كه نصب و عزل وزرا به دست اوست. قوه مقننه از دو مجلس انتصابي سنا(اعيان) و مجلس انتخابي شورا تشكيل مي شود. ضمناً مجله احكام عدليهشامل قانون مدني دولت عثماني نيز در سال ۱۲۹۳  ه.ق(۱۸۷۶م)  منتشر شد.

 

سي سال بعد قانون اساسي ايران در ۵۱اصل در زمان مظفرالدين شاه قاجار به تصويب مي رسد. اين قانون  مانند قانون اساسي عثماني اقتباس از قوانين غربي است. در پي پافشاري علما براي تطبيق قانون با قواعد شرع بالاخره، در تاريخ ۲۹شعبان ۱۳۲۵ه .ق متمم قانون اساسي در ۱۰۷اصل در زمان محمدعلي شاه قاجار به تصويب مي رسد. در تاريخ آذر ۱۳۰۴  ه.ش با تغيير اصول ۳۶تا ۳۸انتقال قدرت از خاندان پهلوي هموار مي شود. قانون اساسي چه در ايران و چه در عثماني، اگرچه اميد مي آفريد، اما هرگز از استبداد هيأت حاكمه و تجاوز به حقوق حقه جلوگيري نكرد.

 

وارد آوردن نقد جدي و همه جانبه بر روشنفكري ناسيوناليستي غرب گراي عصر مشروطه كه به عنوان متحد استراتژيك سلطنتدر لايه هاي تئوريك فعاليت مي كرد، موجب تزلزل آن قانون شد. در اين نقد تمامي گروه هاي مذهبي اسلامي، گروه هاي چپ و متفكران متمايل به انديشه هاي مدرنيستي سهيم بودند اما نقدي كه عموميت يافت و رابطه تنگاتنگي با مردم برقرار كرد، نقدي بود كه از منظر رابطه سنجي انسان و دين، خواهان حضور بيشتر دين در عرصه حيات اجتماعي بود و مرزي براي گستره فعاليت هاي سياسي يك فعال مذهبي قائل نبود.

 

فعالان جريان نوانديشان ديني مركب از روحانيون، اديبان و استادان دانشگاه گامي جلوتر نهادند و به تبيين ارزش هاي سياسي اجتماعي برگرفته از دين به عنوان بديل ارزش هاي سلطنتي پرداختند و به اندازه زيادي موفق به تغيير نگاه ها شدند. اين ارزش هاي سياسي اجتماعي جديد برگرفته از تفكر ديني هنگامي به صورت تنها رقيب قدرتمند سلطنت پهلويظاهر شد كه در سال ۴۸توسط امام خميني(ره) در قالب نظريه حكومت اسلامي مبتني بر ولايت فقيهتكميل و تدوين شد و با اقدامات بعدي روشنفكران و روحانيون ايران به قدرتمند ترين ايدئولوژي آلترناتيو براي دولت رانتير نفتي اقتدارگراي سلطنت  پهلويتبديل شد.

 

قانون اساسي جمهوري اسلامي

 

اواخر سال ۱۳۵۷قبل از پيروزي انقلاب و به هنگام اقامت امام خميني(ره) در پاريس اولين بارقه هاي تدوين قانون اساسي به ذهن امام(ره) و يارانش متبادر شد. 

پيش نويس اوليه در همان جا تهيه شد و پس از آن در ايران توسط جمعيت ها و افراد مختلف مورد نقد و بررسي قرار گرفت. امام(ره) در ۱۵بهمن ۵۷در وظايف مرحوم بازرگان و دولت جديد، تشكيل مجلس مؤسسان منتخب مردم براي تصويب قانون اساسي جديد را هم عنوان كردند. پس از آغاز به كار دولت موقت با تصويب هيأت دولت شوراي عالي طرح هاي انقلاب در تاريخ هشتم فروردين ۵۸تأسيس و در اساسنامه مصوب اين شورا يكي از وظايف آن تهيه طرح قانون اساسي بر مبناي ضوابط اسلامي و اصول آزادي دانسته شد.

 

شرايط سياسي خاص كشور در سال ۵۸، آرايش موضع گيري گروه هاي سياسي را در دو جبهه مخالف و موافق سامان مي داد. برخي افراد و جريان ها، تسريع در تدوين قانون اساسي را كه لازمه برگزاري نخستين انتخابات رياست جمهوري و گذار از دولت موقت مهندس بازرگان بود، به منزله اقدامي انقلابي مي دانستند كه با جايگزيني يك دولت انقلابي، به عملكرد ضعيف دولت موقت كه يك پارچگي كشور با تهديدات جدي روبه رو ساخته بود، پايان مي داد چرا كه به اين ترتيب قبل از آن كه فعاليت گسترده احزاب و گروه ها موجب صدمه ديدن حضور مستقيم و گسترده مردم در عرصه فعاليت هاي سياسي شود و پيش از آن كه نگراني ها پيرامون بيماري قلبي رهبر انقلاب جدي تر شود، مقدمات آن فراهم مي شد تا نظام نوپاي انقلابي با حمايت مردمي و توان رهبري انقلاب به سوي هدف يعني جمهوري اسلاميراهبري شود.

 

در مقابل، اتئلافي از نيروهاي چپ گراي راديكال مسلح و گروه هاي تندرو حامي اقليت هاي قومي و مذهبي در برخي استان هاي مرزي مثل سيستان و بلوچستان و كردستان شكل گرفت كه از ابتداي طرح اين پيشنهاد، با آن مخالفت كرد. اظهارنظرهايي پيرامون نبود شرايط دموكراتيك در رقابت  انتخاباتياز مهم ترين محورهاي انتقادي مطرح شده بود.

 

اين فضاي تب آلود سرانجام با سخنان انتقادي برخي ملتهب تر شد و با تحريك نيروهاي حزب خلق مسلمان و جمعي ديگر از گروه هاي تندرو چپ، فضاي خشني را به مدت دو هفته در برخي از شهرها به وجود آورد.

 

به هر حال پس از مدتي تصميم به تشكيل مجلس خبرگان قانون اساسي گرفته شد. در آن زمان به جز چند گروه راديكال، گروه ها و احزاب اصلي منتقد يعني حزب توده، نهضت آزادي و ائتلاف گروه هاي پنج گانه  (منافقين) خلق جاما و با ارائه ليست در انتخابات شركت كردند تا جايگاه خود نزد افكار عمومي را بسنجند. اين انتخابات در ۱۲مرداد ۵۸برگزار شد و طي آن كانديداهاي حزب جمهوري حائز اكثريت آراء شدند. به عنوان مثال در تهران هر ده كانديداي حزب جمهوري به مجلس راه يافتند.

 

پس از آن مجلس خبرگان در روز ۲۸مرداد ۵۸با حضور ۷۲نماينده از سراسر ايران (از جمله ۴۲مجتهد) و با قرائت پيام امام(ره) توسط آقاي هاشمي رفسنجاني كار خود را آغاز كردند. در جريان تصويب قانون اساسي رويكرد و انديشه قانون گرايي در رهبران از جمله شهيد بهشتي به خوبي مشهود بود.

 

در باب قانون اساسي و تصويب آن قال و مقال زياد بود. عده اي با وجود قانون اساسي، مخالف بودند و عده اي هم با محتواي آن مشكل داشتند. شهيد بهشتي در باب ضرورت وجود قانون اساسي به مخالفان چنين مي گفت:  

 

شما درست است كه در راهپيمايي هاي ميليوني فرياد برمي آوريد:استقلال، آزادي، جمهوري اسلاميولي اين فرياد ميليوني ممكن است پس فردا، دو سال ديگر، سه سال ديگر كه فاصله زماني پيش مي آيد تعبير نشود به اين كه از كجا معلوم اينها اكثريت بودند؟ حالا كه ما متأسفانه[در]  جو دروغ و حاشا زندگي مي كنيم و اين جو را در همين ۳۰سال اخير ايران تجربه كرده ايم. خوب يادم مي آيد در جلسه اي كه به همين منظور در مدرسه علوي تشكيل شد، عده اي از ما مصر بوديم حالا كه همه دنيا فهميده اند اين ملت جمهوري اسلامي مي خواهد ديگر رفراندوم چه معنايي دارد؟ تاريخ هم كه ثبت مي كند.  

درست! ولي اگر چند روز وقت صرف كنيم براي اين فرزند برومند عزيز يك شناسنامه رسمي صادر مي كنيم. 

  

به هر حال، قانون اساسي جمهوري اسلامي توسط مجلس بررسي نهايي و پس از سه ماه شور و تشكيل ۶۷جلسه رسمي علني، در ۱۷۵اصل تنظيم شد و در ۱۲آذر ۱۳۵۸به تصويب مردم رسيد. اين قانون نخستين تجربه تلفيق حقوق اساسي جديد با قوانين فقه شيعي در قالب يك حكومت اسلامي بود.

 

توجه به آزادي هاي مردم، روح استبدادستيزي و تمركزگريزي و استقلال، از ويژگي هاي بارز اين قانون بود. صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي توسط مجلس شوراي اسلامي در سه جلد و در ۱۸۸۷صفحه در سال ۱۳۶۴منتشر شد. در سال ۱۳۶۸جلد چهارم اين مجموعه تحت عنوان راهنماي استفاده از صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي همراه با معرفي مجلس و اعضاي خبرگان در ۴۵۷صفحه چاپ شد كه استفاده از مذاكرات ياد شده را آسان مي كند.

 

پس از پذيرش قطعنامه ،۵۹۸عادي شدن نسبي شرايط و آغاز دوران بازسازي، با تكيه بر بعضي ضعف ها و نواقص كه در طي ده سال به دست آمده بود و از آن جا كه در قانون اساسي نحوه تجديد نظر مشخص نشده بود، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي عالي قضايي از حضرت امام خميني(ره)، رهبر انقلاب و بنيان گذار جمهوري اسلامي، تقاضاي بازنگري در قانون اساسي كردند.

 

امام در تاريخ 24 ارديبهشت 1368طي نامه اي به رئيس جمهور وقت هيأتي متشكل از بيست نفر از رجال مذهبي و سياسي و پنج نفر به انتخاب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را مأمور بازنگري و اصلاح قانون اساسي در چند محور نمودند.

 

 از جمله :

 

 شرايط رهبري، عدم تمركز در مديريت قواي مجريه و قضاييه و صدا و سيما، چگونگي بازنگري قانون اساسي در آينده، مجمع تشخيص مصلحت براي حل معضلات نظام، تعداد نمايندگان و تغيير نام مجلس شورا. در اثناي كار اين شورا، امام خميني(ره)، معمار بزرگ جمهوري اسلامي، نداي حق تعالي را لبيك گفت و جهان اسلام را به سوگ خود نشانيد.

 

شوراي بازنگري از تاريخ ۷ارديبهشت تا ۲۰تيرماه ،۱۳۶۸با تشكيل چهار كميسيون و طي ۴۱جلسه علني ضمن اصلاحاتي در اصول و سرفصل ها و مقدمه قانون اساسي، چهل و هشت اصل مدون را به تصويب نهايي رسانيد. مشروح مذاكرات اين شورا در سه جلد در ۱۱۳۷صفحه به همت مجلس شوراي اسلامي منتشر شده است.

 

يكي از موارد بحث انگيز در بازنگري قانون اساسي بحثحق انحلال مجلس براي مقام رهبريبود كه حساسيت هاي زيادي را ايجاد كرده بود. در پي ايجاد اين حساسيت ها، مقام معظم رهبري در نامه اي به آيت ا... مشكيني رياست شوراي بازنگري قانون اساسي چنين فرمودند:از آن جا كه طرح مسأله حق انحلال مجلس براي مقام رهبرياز سوي جمع كثيري از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي و غير آن مورد حساسيت و اعتراض قرار گرفته است، شايسته است كه موضوع ياد شده از دستور كار شوراي بازنگري حذف شود تا موجبي براي اختلاف نظر ميان برادران در اين جو صفا و صميميت به وجود نيايد. 

 

به هر حال پس از بحث و بررسي فراوان شوراي بازنگري، مقام معظم رهبري در نامه اي مصوبات اين شورا را تصويب و تأييد و فرمان برگزاري همه پرسي اصلاحيه قانون اساسي را صادر فرمودند.

 

پس از حضور گسترده مردم و رأي قاطع آنان به اين اصلاح در تاريخ ۶مرداد ،۶۸متن تجديد نظر شده قانون اساسي برابر اصل ۱۲۳قانون اساسي به حجةالاسلام كروبي رئيس مجلس شوراي اسلامي و حجة الاسلام محتشمي پور وزير كشور ابلاغ گرديد.

 

مقام معظم رهبري پس از اين حضور گسترده مردم در تاريخ ۸مرداد ۶۸در پيامي ضمن تشكر و تجليل از مردم به خاطر شركت گسترده در انتخابات رياست جمهوري و همه پرسي قانون اساسي چنين فرمودند:  

جاي آن است كه همه كساني كه دانسته و ندانسته در سراسر جهان، اسير تحليل هاي غلط و غيرواقعي خود و ديگران درباره ايرانند، اكنون به خود آيند و حقايق كشور عزيز ما را در رفتار و موضع گيري هاي ملت بزرگ مان صحيح و واقع بينانه درك كنند.

 

اميد است وحدت صفوف شما ملت عزيز كه هميشه بركات و فضل الهي را به همراه داشته است، اين بار نيز منشأ تحولات مباركي در جامعه گشته و با كمك عموم ملت، سعادت، رفاه، ترقي، عزت و استقلال و پيشرفت آرمان هاي انقلاب اسلامي را به ارمغان آورد.

 

قانون اساسي جديد كه يكي از آخرين يادگارهاي امام عزيزمان است، ميثاق امت با انقلابي است كه بيش از ده سال آماج توطئه هاي همه دشمنان عنود و لجوج و نادان و بزرگ و كوچك بوده و مسير خونبار خود را با استقامت و سرفرازي پيموده و با خط برجسته و نوراني در تاريخ ثبت گردانيده است. 

 

مهمترين اصلاحات قانون اساسي

 

رفراندوم قانون اساسي در سه ماده بيان شده بود كه در ماده ۱آن چنين آمده بود:در تمامي اصول و سرفصل ها و مقدمه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، عبارت مجلس شوراي مليبه مجلس شوراي اسلاميتغيير مي يابد. 

 

در ماده ۲آمده بود:عنوان مبحث اول فصل نهم يعنيرياست جمهوريبه رياست جمهوري و وزراءتبديل گردد و عنوانمبحث سومهمين فصل (قبل از اصل يكصد و چهل و سوم) به مبحث دومتغيير يابد و عنوانمبحث دوم، نخست وزير و وزراء (قبل از اصل يكصد و سي و سوم) حذف گردد و عنوان فصل دوازدهم، رسانه هاي گروهي به فصل دوازدهم، صدا و سيماتغيير يابد و قبل از اصل يكصد و هفتاد و ششم عنوانفصل سيزدهم، شوراي عالي امنيت مليو قبل از اصل يكصد و هفتاد و هفتم، عنوانفصل چهاردهم، بازنگري در قانون اساسيافزوده گردد.

 

در ماده ۳هم آمده بود: اصول ۵-۵۷-۶۰-۶۴-۶۹-۷۰-۸۵-۸۷-۸۸-۸۹-۹۱-۹۹-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹-۱۱۰-۱۱۱-۱۱۲-۱۱۳-۱۲۱-۱۲۲-۱۲۴-۱۲۶-۱۲۷-۱۲۸-۱۳۰-۱۳۱-۱۳۲-۱۳۳-۱۳۴-۱۳۵-۱۳۶-۱۳۷-۱۳۸-۱۴۰-۱۴۱-۱۴۲-۱۵۷-۱۵۸-۱۶۰-۱۶۱-۱۶۲-۱۶۴-۱۷۳-۱۷۴و ۱۷۵اصلاح مي شود و تغيير و تتميم مي يابد و به جاي اصول قانون اساسي مصوب ۱۳۵۸قرار مي گيرد و اصولا ۱۷۶و ۱۷۷نيز به قانون اساسي اضافه مي شود و كليه اصلاحات و تغييرات و جابه جايي ها و اضافات در چهل و هشت اصل مدون تصويب مي گردد.

 

يكي از مهمترين اصولي كه دست خوش تغيير شد اصل پنجم قانون اساسي بود كه پيش بينيشوراي رهبري از فقهاي واجد شرايطحذف گرديد. اين مورد در اصل ۱۰۷هم آمده بود. 

يكي ديگر از تغييرات در باب اصول مربوط به ولايت فقيه استفاده از عبارت ولايت مطلقه فقيهبود و ديگر تغيير حذف شرط مرجعيتبه عبارت فقهاي واجد شرايطبود. اين تغيير با نظر مثبت امام(ره) صورت گرفت و درخواست اين تغيير توسط ايشان مطرح گرديد كه با فوت ايشان اين درخواست جامه عمل به تن كرد.

 

از ديگر تغييرات عمده قانون اساسي حذف جايگاه نخست وزيرو اعطاي اختيارات وي به رئيس جمهور بود.

 

در اصلاحيه سال ۶۸هم چنين شوراي عالي امنيت ملي در اصل ۱۷۶تعريف شد و هم چنين در اصل ۱۷۷شرايط بازنگري در قانون اساسي پيش بيني شد. طبق اين اصل از اين به بعد براي بازنگري در قانون اساسي در موارد ضروري، مقام معظم رهبري پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام طي حكمي خطاب به رئيس جمهور، موارد اصلاح تا تنظيم قانون اساسي را به شوراي بازنگري قانون اساسي پيشنهاد مي نمايد.

 

مصوبات اين شورا پس از تأييد مقام رهبري بايد از طريق مراجعه به آراء عمومي به تصويب اكثريت مطلق شركت كنندگان در همه پرسي برسد. 

در ضمن قانون اساسي چنين مقرر مي دارد كه محتواي اصول مربوط به اسلامي بودن نظام و ابتناي كليه قوانين و مقررات بر اساس موازين اسلامي و پايه هاي ايماني و اهداف جمهوري اسلامي ايران و جمهوري بودن حكومت و ولايت امر و امامت و نيز اداره امور كشور با اتكاء به آراء عمومي و دين و مذهب رسمي ايران تغيير ناپذير است.

 

 

قانون اساسي و امكان تغييري دوباره

 

وقتي قانوني به رفراندوم گذاشته شد و به تصويب اكثريت مردم رسيد، بايد براي همه مرجع و سند ملي باشد و طرح تغيير و اصلاح دوباره آن صرفاً در بلندمدت و پس از سالها كار كارشناسي صورت گيرد. علي رغم تمام اين بحث ها به اذعان تمامي حقوقدانان، قانون اساسي فعلي ما، يكي از جامع ترين و كامل ترين قوانين اساسي دنياست و تغيير آن به سادگي ممكن و ميسور نيست؛ لذا تا زماني كه تغيير نيافته تضعيف آن به صلاح كشور نيست.

 

از سوي ديگر اصولي در اين قانون وجود دارد كه پس از گذشت ۲۷سال از عمر انقلاب هنوز معطل مانده و اجرا نشده اند و اجراي اين اصول بسياري از معضلات فعلي ما را حل خواهد نمود.


برگرفته شده از سایت انصارالخمینی (ره) به نشانی: http://fajr57.ir/?id=5457
تعداد بازدید از این مطلب: 167
موضوعات مرتبط: خبر و رسانه , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


بگذار برایت بریزد و تمام شهرم را خیس کند! آبرویم فدای یک تار از موهایت!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود